سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دنیای فناوری و اطلاعاتpolymer (شیمی.نانو.مکانیک.پلاستیک.لاستیک.)


عاشق آسمونی
عاشقان
لحظه های آبی
پرسه زن بیتوته های خیال
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
هو اللطیف

● بندیر ●
مهندسی پلیمر(کامپوزیت.الاستومر. پلاستیک.چسب ورزین و...)
بی عشق!!!
آخرین روز دنیا
مُهر بر لب زده
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
کانون فرهنگی شهدا
یک کلمه حرف حساب
روانشناسی آیناز
داشگاه آزاد دزفول
.: شهر عشق :.
بانک اطلاعاتی خودرو
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
پتی آباد سینمای ایران
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
نور
توشه آخرت
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
ایـــــــران آزاد
پزشک انلاین
این نجوای شبانه من است
رویابین
* روان شناسی ** ** psychology *
حباب زندگی
ثانیه
دست نوشته
در تمام بن بستها راه آسمان باز است
مهندسی متالورژِی
دوزخیان زمین
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
mansour13
به دلتنگی هام دست نزن
حقوق و حقوقدانان
هامون و تفتان
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
کشکول
وبلاگ تخصصی مهندسی عمران
خبرهای داغ داغ
باران کوثری
عشق صورتی
دنیای بهانه
عشق طلاست
خانه اطلاعات
من هیچم
قدرت ابلیس
غلط غولوت
انجمن مهندسان ایرانی
just for milan & kaka
چالوس و نوشهر
نامه ی زرتشت
دنیای واقعی
تارنما
سامانتا
دختر و پسر ها وارد نشند اینجا مرکز عکس های جدید ودانلوده
محرما نه
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ماهیان آکواریمی
قدرت شیطان
.... تفریح و سرگرمی ...
عد ل
راز و نیاز با خدا
عاشقان میگویند
جزیره ی دیجیتالی من
خلوت تنهایی
پرسش مهر 9
نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا
اس ام اس عاشقانه
طوبای طوی
قلم من توتم من است . . .
منتظران دل شکسته
محمدرضا جاودانی
روح .راه .ارامش
اهلبیت (ع)
::::: نـو ر و ز :::::
باور
در سایه سار وحدت
چشمای خیس من
جالبــــــــــات و ....
دنیای پلیمر
کسب در آمد از اینترنت
سخنان برگزیده دکتر شریعتی
شناسائی مولکول های شیمیائی
بانک اطلاعات نشریات کشور
استاد سخن پرداز
لینکستان
سایت تخصصی اطلاع رسانی بازیافت
صنعت خودرو
پلیمرهای نوری
انجمن های تخصصی مهندسی پزشکی
سایت تخصصی پلیمر
مهندسی صنایع پلیمر
فرشته ای در زمین
نجوا
مجلات دانش پلیمر
امام رضا
سکوت شب
برای آپلود مطلب اینجا را کلیک کنید
وبلاگ تخصصی گزارش کار های آزمایشگاه
پشت خطی
بانک اطلاعات نشریات کشور
کتابخانه عرفانی ما
فناوری
بهترین سایت دانلود رایگان
آگهی رایگان صنایع شیمیایی
امار لحظه به لحظه جهان
محاسبه وزن ایده ال
کتابخانه مجازی ایران
مرکز تقویم
عکس هایی از سرتاسر جهان
سایت اطلاعات پزشکی
موتور ترجمه گوگل
پایگاه اطلاع رسانی شغلی

اولین دانشنامه نرم افزار ایران
بانک مقالات روانشناسی
جدول
اپلود عکس
اوقات شرعی
ضرب المثل ها وحکایت ها
متن فینگیلیش بنویسید و به فارس
دانلود نرم افزار
سایت تخصصی نساجی
طراح سایت
مرجع اختصاصی کلمات اختصاری
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
این چیه؟
معماری

 نام خلیج فارس تحت عنوان خلیج عرب !!!! درج شده.

 

شما برای نشان دادن اعتراض خود مبنی براین نام و خواستارشدن هر چه سریعتر تغییر نام پیدا کردن این اسم میتوانید به آدرس زیر مراجعه کنید.

http://new.petitiononline.com/mod_perl/petition-sign.cgi?sos02082

 

خلیج همیشه فارس


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

محمد مصدق و ملی شدن صنعت نفت



آغاز زندگی وجوانی

 

محمد مصدق در سال ???? هجری شمسی در تهران، در یک خانواده اشــرافی به دنیا آمد. پدرش میرزا هـدایت‌الله معروف به «وزیر دفتر» از بزرگمردان دوره‌ ناصری و مادرش ملک تاج خانم (نجم السلطنه) فــرزند عبــدالمجید مـیرزا فرمانفرما و نوه عباس میرزا ولیعهد قاجار و نایب‌السلطنه ایران بود. هنگام مرگ میـرزا هدایت‌الله در سال ???? شمسی محمد ده ساله بود، و ناصــرالدین شاه علاوه بر اعـطای شغل و لقب میرزا هدایت‌الله به پســـر ارشد او میرزا حسین خان، محمد را «مصدق‌السلطنه» نامید.
محمد خان مصدق‌السلطنه پس از تحصیلات مقـدماتی در تبریز به تهران آمد، به مستوفی‌گری خراسان گمارده شد و با وجود سن کم در کار خـــود مسلط شد و توجه و علاقه عموم را جلب نمود. مصدق‌السلطنه در اولین انتخابات دوره مـجلس مشروطیت به نمایندگی از طبقه اعیان و اشراف اصفهان انتخاب شد ولــی اعتبارنامه او به ‌دلیل سن او که به سی سال تمام نرسیده بود رد شد. مصدق‌السلطنه در سال
???? شمسی برای ادامـه تحصیلات خود به فـــرانسه رفت و پس از خــاتمه تحصیل در مدرسه علوم سیاسی پاریس به سویس رفت و به اخذ درجه دکترای حقوق نائل آمد.

والی‌گری و وزارت

 

مـــــــراجعت مصدق به ایران با آغاز جنگ جهانی اول مصادف بود. مصدق‌السلطنه با سوابقی که درامورمالیه و مستوفی‌گری خراسان داشت به خدمت در وزارت مالیه دعوت شد. قریب چهارده ماه در کـابینه‌های مختلف این سمت را حفظ کرد. در حکومت صمصام السلطنه به علت اختلاف با وزیروقت مالیه(مشار الملک) از معاونت وزارت مالیه استعفا داد و هنگام تشکیل کـابینه دوم وثـــوق الــدوله عازم اروپا شــد. دراین دوران قرارداد ???? به امضــای وثوق‌الدوله رسید ومخالفت گسترده آزادی‌خواهان ایرانی با آن شروع شد.دکتر مصدق نیز در اروپا به انتشار نامه‌هاو مقاله‌هائی در مخالفت با این قرارداد اقدام کرد. انـدکی بعد مشیرالدوله که به جای وثوق الدوله به نخـســت وزیــری انتخاب شد، او را برای تصدی وزارت عدلیه به ایران دعوت کرد.
در مــراجعت به ایران از طـــریق بندر بـــوشهر، پس از ورود به شیراز بــرحــسب تقاضای محــترمین فـارس به والیگری (استانداری) فارس منصوب شد و تا کودتای سوم اسفند
???? در این مقام ماند. پس از کــودتای سید ضیاء و رضــاخــان، دکـتر مصــدق دولت کودتا را به رسمیت نشناخت و از مقام خود مستعفی گشت. پس از استعفا از فـــارس عازم تهران شد ولی به دعوت سران بختیاری به آن دیار رفت.
با سقوط کابینه سید ضیاء، قوام السلطنه به نخست وزیری رسید و دکتر مـصدق را به وزارت مالیه (دارائی) انتخاب کرد. با سقوط دولت قــوام السلطنه و روی کار آمدن مجدد مشیرالـدوله از مصدق خواسته شد که والی آذربایجان شود. بخــاطـر سرپیچی فرمانده قشون آذربایجان از اوامرش بدستور رضـــــاخان سردار سپه، وزیر جنگ وقت، از این سمت مستعفی گشت و به تهران مراجعت کرد. در خرداد ماه
???? دکتر مصدق در کابینه مشیرالدوله به سمت وزیر خــارجـه انتخاب شـد و با خـواسته انگلیسیها برای دو ملیون لیره که مــدعی بودند برای ایجاد پلیس جنوب خرج کرده‌اند بشدت مخالفت نمود.
پس از استعفای مشیرالدوله، ســردار سپه به نخست وزیری رسید و دکتر مصدق از همکاری با او خودداری کرد.

دوره رضاشاه

 

دکتر مصــدق در دوره پنجم و ششم مجـــلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد. در همین زمان که با صحنه سازی سلطنت خاندان قاجار منقرض شد و رضا خان سردار سپه نخست وزیر وقت به شــاهی رسید، او با این انتخاب به مخالفت برخاست. با پایان مجلس ششم و آغاز دیکتاتوری رضــاشاه دکتر مصـــدق خانه نشین شد و در اواخر سلطنت رضاشاه پهلـوی به زندان افتاد ولی پس از چند ماه آزاد شد و تحت نظــــــر در ملک خود در احمد آباد مجبوربه سکوت شد. در سال ???? پس از اشغال ایران بوسیله نیروهای شوروی و بریتانیا، رضا شاه از سلطنت برکنار و به افریقای جنوبی تبعید شد و دکتر مصدق به تهران برگشت. نهضت ملی‌شدن صنعت نفت ایران دکتر مصــــدق پس از شهـریور ?? و سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ?? مجلس باردیگر درمقام وکیل اول تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در این مجلس برای مقابله با فشارشوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، او طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره درمورد امتیازنفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع می‌شد.
در انتخابات دوره
?? مجلس با مداخلات قـــوام‌السلطنه (نخست وزیر) و شــاه و ارتش، دکتر مصدق نتوانست قدم به مجلس بگذارد. دراین دوره هدف عوامل وابسته به بریتانیا این بود که قرارداد سال ???? دوره رضاشاه رابه دست دولت ساعد مراغه‌ای و با تصویب مجلس تنفیذ کنند.براثرفشار افکار عمومی مقصود انگلیسی‌ها تأمین نشد وعمرمجلس پانزدهم به‌سر رسید. در ???? دکتر مصــدق و همـراهان وی اقدام به پایه گذاری جبهه ملی ایران کردند. گسترش فعالیت‌های سیاسی پس از شهریور ???? سبب گسترش مبارزات مـردم و به ویژه توجه آنان به وضع قـرارداد نفت شده بود. دکتـــر مصــدق در مجلس و بیرون از آن این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت می‌کرد.

ملی شدن نفت و نخست وزیری

 

درانتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار، صندوقهای ساختگی آراء تهران باطل شد.عبدالحسین هژیر وزیر دربار بقتل رسید و در نوبت دوم انتخابات، دکتر مصدق به مجلس راه یافت.پس از کشته شدن نخست‌وزیر وقت سپهبد حاجیعلی رزم‌آرا، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصـــدق در مجلس تصویب شد. پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزم‌آرا نخست وزیر شده بود، در شورواشتیاق عمومی دکترمصدق به نخست وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجــرای قانون ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد. پس از شکایت دولت انگلیس از دولت ایران وطرح این شکایت در شورای امنیت سازمان ملل،دکترمصدق عازم نیویورک شدوبه دفاع از حقوق ایران پرداخت. سپس به دادگاه لاهه رفت و با توضیحاتی که در موردقرارداد نفت وشیوه انعقادوتمدیدآن داد،دادگاه بین‌المللی خود را صـــالح به رسیدگـی به شکایت بریتانیا ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت. در راه بازگشت به ایــران به مصـر رفت و مورد استقبال پر شکوه ملت مصر قرار گرفت.

 


کشمکش با دربار و مخالفان

 

انتخابات دوره هـفدهم مجـلـس بخاطر دخالتهای ارتشیان و دربــار به تشنج کشید و کــار بجایی رسیدکه پس از انتخاب ?? نماینده، دکتر مصدق دستور توقف انتخابات حوزه‌های باقی مانده را صادر کرد. دکتر مصـدق برا ی جلوگیری از کارشکنیهای ارتش و دربار درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را ازشاه نمود.این درخواست از پطرف شاه ردشد.به همین دلیل دکتر مصدق در ?? تیرماه ???? ازمقام نخست‌وزیری استعفا کرد.مجلس قوام السلطنه را به نخست‌وزیری انتخاب کرد و او باصدوربیانیه شدید الحنی نخست وزیری خود را اعلام نمود. مردم ایران که ازبرکناری دکترمصدق خشمگین بودند،درپی چهار روز تظاهرات در حمایت از دکتر مصدق، که به کشته شدن چندین نفرانجامید،موفق به ساقط کردن دولت قوام گردیدند. در ?? تیر ???? دکتر مصدق بار دیگر به نخست‌وزیری ایران رسید.
در
? اسفند ماه ???? دربار با کمک عده‌ای ازروحانیون، افسران اخراجی و اراذل و اوباش توطئه‌ای علیه مصدق کردند تا او را از بین ببرند. نقـشه این بود که شاه در آن روز به عنوان سفر به اروپا از پایتخت خارج شودو اعلام دارد که این خواسته دکتر مصدق است. مصدق از نقشه اطلاع یافت و توانست جان بدر برد و تـوطئه شکست خورد.چند روز بعد عمال دربار و چند تن از افسران اخراجی سرتیپ افشارطوس رئیس شهربانی دکتر مصدق را ربودند و پس از شکنجه کشتند. بدنبال استعفای بسیاری ازنمایندگان طرفدارمصدق،دولت اقدام به همه‌پرسی (رفراندم) در کشور کرد تا مردم به انحلال یا عدم انحلال مجلس رای دهند. در این همه‌پرسی (که به خاطر همزمان نبودن رای‌گیری در تهـــران و شهرستان‌ها و جــــدا بودن صندوق‌های مــخــالفان و موافقان مورد انتقاد بسیاری قـرار گرفت) در حــدود دو میلیون ایرانی به انحلال مجلس رای دادند و مجلس در روز ?? مرداد ???? منحل شد.

کودتا علیه دولت مصدق

 

در روز ?? مــرداد ???? طبق نقشه‌ سازمان‌های جاسوسی امـــریکا و انــگلیس برای براندازی دولت مصدق، شاه فرمان عزل دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گـــارد سلطنتی، سرهنگ نصیری را موظف نمود تا بامحاصره خانه نخست وزیر فرمان را به وی ابلاغ کند. همچنین نیروهایی از گارد سلطنتی ماموربازداشت عده‌ای ازوزرای دکتر مصدق گشتند. ولی نیروهای محافظ نخست وزیری رئیس گــارد سلطنتی و نیروهایش را خــلع سلاح و بازداشت نمودند.

 

در روز ?? مرداد ماه ???? دولت‌های امریکا و بریتانیا دست به کودتای دیگری زدند که این‌بار باعث سقوط دولت مصدق گشت. در این روزسازمان سیا باخریدن فتوای برخی از روحانیون و همچنین دادن پول به ارتشیان، اراذل و اوباش تهران آنها را به خیابان‌ها کشانید. کودتاچیان توانستند به آسانی خود را به خانه دکتر مصدق برسانند وپس از چندین ساعت نبرد خونین گــارد محافظ نخست وزیری را نابود کنند و خانه وی را پس از غــارت کردن به آتش بکشانند.در روز29مرداددکترمصدق و یارانش خود را به حکومت کودتا به رهبری سرلشکر زاهدی تسلیم کردند. بدین ترتیب در کـودتای ?? مرداد ???? (?? اوت ????) سازمانهای جاسوسی بریتانیا و ایالات متحده امـــریکا با کودتا دکتر مصدق را برکنار کرده و محمدرضا شاه پهــلوی را که پس از شکست کـودتای 25 مــرداد به رم رفته بود بازگرداندند و به قدرت رساندند.
محاکمه و زندان و خانه نشینی

 

مصـدق پس از کودتای ?? مرداد در دادگاه نظامی محاکمه شد. او در دادگاه از کارها و نظرات خود دفاع کرد. دادگاه وی را به سه سـال زندان محکوم کرد. پس از گذراندن سه سال زندان، دکتر مصدق به ملک خود دراحمد آباد تبعید شد و تا آخر عمر تحت نظارت شدید بود.
در سال
???? همـسـر دکتر مصدق، خانم ضیاالسلطنه، در سن ?? سالگی درگذشت. حاصل ازدواج وی و دکترمصدق دو پسر و سه دختر بود. در??اسفند ماه ???? دکتر محمد مصدق بدلیل بیماری سرطان، در سن ??سالگی درگذشت.مصدق وصیت کرده بود او راکنار شهدای ?? تیر در ابن بابویه دفن کنند،ولی با مخالفت شاه چنبن نشد و او در یکی از اتاقهای خانه‌اش دراحمدآبادبه خاک سپرده شد.قانون ملی شدن صنعت نفت درواقع پیشنهادی بود که به امضای همه اعضای کمیسیون مخصــوص نفت در مـجلس شورای ملی ایران در 17 اسفند 1329 به مجلس ارائه شدوتصویب گردید.متن پیشنهاد تصویب شده:به‌نام سعادت ملت ایران و به‌منظور کمک به تأمین صلح جهانی،امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می‌نمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرارگیرد.
مجلس سنا نیز این پیشنهادرا در 29 اسفند 1329 تصویب کرد و پیشنهاد قانونی شد کمیسیون مخصوص نفت یا کمیسیون خاص نفت یا کمیسیون نفت،کمیسیونی بود که در اول تیر 1329 در دوره شانزدهم مجلس شورای مـــلی ایران برای رسیدگی به لایحه نفت (معروف به لایحه گس-گلشائیان)تشکیل شد.
همین کمیسیون پیشنهاد مــــلی شدن صنعت نفت را در اسفند 1329 به مجلس ارائه داد که به تصویب رسید.
اعضای کمیسیون عبارت بودند از:
1.دکتر مصدق
2.دکتر علوی
3.ناصر ذوالفقاری
4.جواد گنجه‌ای
5.فقیه‌زاده
6.اللهیار صالح
7.حسین مکی
8.خسرو قشقائی
9.سرتیپ‌زاده
10.جمال امامی
11.جواد عامری
12.دکتر نصرت‌الله کاسمی
13.حائری‌زاده
14.عبدالرحمن فرامرزی
15.دکتر محمدعلی هدایتی
16.دکتر شایگان
17.میرسیدعلی بهبهانی
18.پالیزی

(( منابع ))

•مصدق، محمد، خاطرات و تألمات
•مصاحب، غلامحسین، دائرةالمعارف فارسی
•موحد، محمدعلی، خواب آشفته نفت

 

www.assalyeh.com

 


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

دین  
از مجموعه مدارک موجود مربوط به دین ایرانیان ، چنین مى توان نتیجه گرفت که اقوام آریایى پیش از استقرار در سرزمین ایران ، براى برخى از مظاهر طبیعت ، مانند ماه و خورشید و باران ، احترامى ویژه قایل بوده اند. چنین به نظر مى رسد که اقوام آریایى نیز همانند بسیارى از اقوام قدیمى دیگر، مانند مصریان و بابلیان ، احترامى خاص نسبت به خورشید داشته اند. در عین حال ، آریاییان سنت قدیمى احترام به آتش و کوشش در جهت نگهدارى آن را که ناشى از نیاز طبیعى اقوام بدوى به آتش بوده است ، براى خود هم چنان حفظ کرده بودند از سوى دیگر، به نظر مى آید که در اوایل عهد هخامنشیان ، آئین زرتشت نفوذ زیادى در ایران نداشته است در این باره ایوانف در کتاب تاریخ ایران باستان مى نویسد:
با داورى از روى سنگ نبشه هاى داریوش اول و خشایارشا که تا روزگار ما رسیده است . دین پارسیان وجوه مشترکى با آیین زرتشت دارد. اهورامزدا را چون خداى بزرگ (اما نه یگانه ) مى شناسند و اعتقادات دوگانه گرایى دارند. برخى از دانشمندان در این تفاوت ها گواهى بر وابستگى نداشتن دین آغازین هخامنشیان به آیین زرتشت مى بینند که در خطوط کلى ، گرامى داشت فرد را تنها چون بازتاب مرده ریگى یگانه در خود دارد. به نظر مى رسد هخامنشیان ، دین تازه را پیگیرانه نپذیرفتند. این دین در زیر تاثیر تصورات دینى محلى تغییر شکل داده بود. در مورد دین هاى مغان و کاهنان پارسى و ماد باستان نیز ابراز تردید مى شود برخى بر این پندارند که اینان در آغاز زرتشتى نبوده اند و سپس زرتشتى شدند و شکل آیین زرتشت را تغییر داده یا آن را تحریف کرده اند اما در هر حال در سرتاسر روزگار هخامنشى مغان ، صرف نظر از این که بى درنگ پس از پدید آمدن تعلیمات نو، زرتشتى شده بودند و یا این که دیرى پس از آن ، این دین را پذیرفته باشند، کاهنان دین زرتشت بودند این نیز احتمال دارد، چون که در سده هاى ششم تا پنجم ق .م . آیین زرتشت در پارس رو به گسترش بود و پادشاهان هخامنشى با آن که برترى تعلیمات دین زرتشت را چون دین رسمى خویش ارزیابى کرده بودند، با این همه از نیایش خدایان کهن که نماد نیروهاى سرکش بود و قبیله هاى پارس آنان را مى پرستیدند، دست نکشیدند، اما گرامى داشت اهورامزدا بالاتر از دیگر خدایان بود.
مالیات  
در زمان کوروش و کمبوجیه ، هنوز روش منظم مالیاتى که بر مبناى محاسبه شرایط اقتصادى کشورهاى زیر سلطه ى هخامنشیان مقرر شده باشد، وجود نداشت .
این کشورها هدایا و مالیات هایى به فراخور مى دادند که به طور مسلم بخشى از آن ها به صورت جنسى بوده است .
چنان که ذکر گردید در سال 518 ق .م . داریوش اول براى مالیات هاى دولتى ، نظام جدیدى ایجاد نمود، هر ساتراپ موظف گردید براى هر منطقه بر حسب وسعت زمین زیر کشت و درجه حاصلخیزى آن ، که از پیش به طور دقیق معین شده بود مبلغ مالیات را نقدا پرداخت نماید.
پارسیان خود بعنوان ملت حاکم ، ناگزیر به پرداخت مالیات نقدى نبودند، لیکن ظاهرا از دادن مالیات هاى جنسى معاف نمى شدند.
ملل دیگر از جمله سکنه ى کشورهاى خود مختار (فینیقیه ؟ و غیره ...) سالیانه مجموعا قریب 740،7 تالان بابل مالیات مى پرداختند. در عین حال ، قسمت اعظم این پرداخت ها از سوى کشورهایى بود که به لحاظ اقتصادى پیشرفته ترین ممالک آسیاى صغیر از جمله : بابل ، سوریه ، مصر بودند.
روش تقدیم هدایا حفظ شده و به هیچ وجه داوطلبانه نبوده است . کشورهایى که خود داراى معادن فلز نبوده اند، مى بایست براى پرداخت مالیات ها، کالاى کشاورزى و صنعتى خود را به فروش رسانده و در ازاى آن ، نقره را به عنوان مالیات پرداخت نمایند.
به طورى که اسناد موجود نشان مى دهد مالیات هاى جنسى به صورت آرد، جو، احشام ، آبجو و غیره پرداخت مى شده است .
به موازات مالیات هایى که بر دوش ملل تابعه سنگینى مى کرد، مخارج ساتراپ ها و دربار آنان نیز به عهده همین ملت ها بود.
میزان مالیات هایى که در دوره ى داریوش اول معین شده بود، علیرغم تغییرات مهم اقتصادى که در کشورهاى تحت سلطه ى پارسیان بوجود آمد، تا پایان دوره ى امپراتورى هخامنشى تغییرى نکرد.
نظام پولى  
در امپراتورى هخامنشى سکه هاى گوناگونى ضرب مى شد، این سکه ها عبارتند از:
1 -
سکه شاهنشاهى . 2 - سکه ساتراپ ها. 3 - سکه ایالتى با تصویر شاهنشاه . 4 - سکه محلى .
در سال 517 ق .م . داریوش اول - براى اولین بار - سکه اى که براى سراسر امپراتورى داراى اعتبار باشد، درست کرد که بعنوان پایه ى نظام پولى امپراتورى قرار گرفت . این سکه درایک طلا بود که 4/8 گرم وزن داشت . ضرب سکه طلا منحصر به شاهنشاه بود و به سبب این که فقط 3 آن از آلیاژى دیگر بود، در طى چند قرن مهم ترین سکه رایج در دنیاى تجارت آن روزگار بود. نوع اصلى سکه هاى رایج از جنس نقره بود که 6/5 گرم وزن داشته و از نظر ارزش یک بیستم درایک بود و معمولا در ساتراپ هاى آسیاى صغیر ضرب مى گردید.
ارزش طلا و نقره اى که در گنجینه هاى شوش ، تخت جمشید و سایر شهرها نگهدارى مى شد، در اواخر دوران هخامنشیان بالغ بر 630،235 تالنت بود. در چنین شرایطى ، پول هایى که بعنوان مالیات هاى دولتى جمع آورى مى شدند، ده ها سال در گنجینه سلطنتى انباشته شده و عملا از جریان معاملات و داد و ستد خارج مى گردیدند و تنها مقدار اندکى از آن ها به عنوان مزد کارگران و مخارج دربار و دستگاه ادارى خرج مى شد. به این دلیل بود که در تجارت و داد و ستد کمبود سکه بسیار محسوس گشته و تاثیر نامطلوبى در نظام پولى گذارده بود . همین امر، روش مبادله کالا را تقویت کرده و جریان اقتصادى را به سوى کامل کالا مى کشانید.

 


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

 


خانواده و تعلیم و تربیت  
در این دوران خانواده بر بنیان پدرسالارى استوار بود، در عین حال زنان نیز از حقوق اجتماعى قابل توجهى برخوردار بوده اند. آنان حق رفت و آمد آزاد داشتند و مى توانستند املاک و اموالشان را با اراده و میل خود واگذار نمایند. ظاهرا با تشکیل حکومت مرکزى به ویژه از زمان داریوش اول موقعیت زنان در ایران تنزل نمود و به قصد محدود نمودن قدرت زنان ، براى زنان خانواده هاى ثروتمند، محدودیت هایى قائل شدند. به هر حال در جامعه ایران باستان و در نزد طوایف آریایى هیچ گاه تساوى بین زن و مرد وجود نداشته است . در حالى که مردان آریایى قادر به انتخاب زنان متعدد بوده و حتى مى توانستند براى خود حرمسرا تشکیل دهند، نسبت به وفادارى زن به شوهر قوانینى سخت وضع گردیده بود.
یکى از وظایف اساسى زنان به وجود آوردن فرزندان متعدد به خصوص ‍ اولاد ذکور بود. اغلب به خانواده هاى پراولاد جوایز و کمک هایى از طرف پادشاه داده مى شد. سقط جنین از گناهان کبیره محسوب مى گردید طبیعتا اولاد ذکور عامل عمده تولید اقتصادى و دفاع نظامى محسوب مى گردید فرزندان 5 سال اول زندگى خود را تحت سرپرستى مادر بوده و از آن پس ، تربیت آنان زیر نظر پدر انجام مى گرفته است .
به منظور تربیت فرماندهان و منشیان دولتى ، تعلیم و تربیت فقط در انحصار و ویژه ى خانواده هاى نجبا و اشراف بوده است .
تعلیم و تربیت طبقات خاص معمولا توسط روحانیون در خانه و یا معابد انجام مى گرفته است .
چنین معمول بود که مکتب خانه ها دور از بازار و محل کسب که آلوده به زد و بند و سوگند دروغ و تقلب بوده است ، باشد، مفاد درسى اغلب شامل رونویسى و خواندن اوراد مذهبى از روى اوستا بوده است ، ایرانیان فرزندان خود را از کودکى به فنون نظامى ، تیراندازى و سوارى آشنا مى نمودند.
از نظر خط و نگارش باید یادآور گردید که در این دوران چون تعداد کسانى که با نوشتن خط میخى پارسى آشنا باشند کم بوده اند، لذا کتیبه ها و نوشته ها به خط پارسى آرامى ، عیلامى و گاهى بابلى نوشته مى شد.
طبقات اجتماعى  
خانواده سلطنتى ، در راس قدرت و سازمان اجتماعى و با تمام امتیازات ویژه اقتصادى و سیاسى قرار داشت . خانواده سلطنتى به اتفاق برخى خاندان هاى بزرگ پارسى ، طبقه ى ممتاز جامعه را تشکیل مى داده اند.
بیش تر وظایف فرماندهى سپاه و حکومت ایالات با اعضاى این خانواده ها بود، تنها روساى خانواده هاى بزرگ پارسى ، حق ورود به دربار سلطنتى را داشتند بعد از اشراف و نجبا، مستخدمین دولت و دبیران که طبقه ادارى مملکت را تشکیل مى دادند، قرار داشته ، کسبه ، تجار و دهقانان در طبقات پایین تر اجتماع قرار مى گرفتند.
در مورد نظام بردگى در دوران هخامنشى اطلاعات زیادى در دست نیست اما بى گمان نظام کار و بهره بردارى از نیروى انسانى به شیوه روم ، یونان و بین النهرین (میان رودان ) نبوده است .
پیشه وران و سازمان هاى صنعتى  
در این دوران اساس اقتصادى ایران بر نظام کشاورزى و شبانى استوار بوده است . انجام امور بازرگانى و بسیارى از مشاغل و حرف صنعتى ، در دست ملل تابعه نظیر مصریان و فینیقیان بود. بنابراین ، اقتصاد شهرى ، شامل کار و پیشه هاى گوناگون در داخل شهرها بوده است . بسیار محتمل است که صاحبان بعضى از مشاغل ، به منظور تبادل نظر در مورد مسائل و رفع مشکلات شغلى یکدیگر، اجتماعى داشته اند که هسته هاى اولیه ى سازمان هاى صنفى را در قرون بعد تشکیل داده است .
در عین حال باید در نظر داشت که به سبب اقدامات بزرگ ساختمانى و ایجاد راه ها و جاده ها، سازمان منظم و متمرکز دولتى براى تهیه کارگران و پیشه وران تقسیم کار و پرداخت مزد وجود داشته است .
مدارک و الواحى که از تخت جمشید به دست آمده نشانگر آن است که در این دوره ، یک سلسله مقررات اجتماعى و حقوقى براى تعیین و تثبیت حقوق کارگران وجود داشته است .
گریشمن مى نویسد:
در آن جا حقوق وظیفه ى کارگران دقیقا تعیین شده و مزد یک کودک ، یک زن ، یک مزدور و با یک پیشه ور مشخص شده است . حتى مزد روحانیون که در خدمت دین بودند ثبت شده است .
-
در این زمان ، سازمان ها و مراکزى براى جمع آورى کارگر ایجاد شده بود که شعبه هایى در ممالک مختلف شاهنشاهى داشته است .  

 


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

نزد ایرانیان باستان، هر سی روز ماه، نام ویژه ای داشت و رسم بر آن بود که هرگاه نام روز با نام ماه، برابر میشد، آنرا جشن میگرفتند. برای نامیدن جشن، از نام ماه با پسوند (گان) استفاده میکردند. به عنوان مثال، نوزدهمین روز از ماه فروردین را جشن فروردینگان (نام ماه+گان) و دومین روز از ماه اردیبهشت را جشن اردیبهشتگان مینامیدند.

 

جشن اردیبهشتگان

 

این جشن در روز دوم ماه اردیبهشت برگزار میشد. در عهد باستان، در این روز، شهریاران، بارعام میدادند. مردم با لباس سپید به ستایش پروردگار میپرداختند. لورنگ در کتاب جشنهای ایران باستان، این جشن را همان عید گل در میان دیگر ملل میداند.

 

جشن خوردادگان

 

جشن خوردادگان در چهارم خرداد برگزار میشد. از چگونگی برگزاری آن در عهد باستان اطلاعی در دست نیست. خورداد به معنای رسایی و کمال و تندرستی است و در عالم مادی، نگهبان آب است. از اینرو میتوان حدس زد که نیاکان ما در این روز به کنار چشمه ها یا رودها و دریاها میرفتند و اهورامزدا را پرستش میکردند.

 

جشن تیرگان

 

جشن تیرگان در دهم تیرماه برگزار میشد و از جشنهای بزرگ ایران باستان بود. روز پیش از جشن، درون و برون خانه را آب و جارو و گردگیری میکردند. صبح روز جشن، همه آب تنی کرده و لباس نو میپوشیدند. تار نازکی از ابریشم و سیم نازک و ظریفی که به هم تابیده بودند و (تیروبار) نام داشت را به مچ دست میبستند. خورشید نیایش و مهر نیایش اوستا را میخواندند. این روز جشن آب ریزان هم بود.

 

جشن امردادگان

 

این جشن در سوم امرداد واقع بود. از آنجا که امشاسپند امرداد (در عالم مادی) مظهر جاودانی و نگهبان گیاهان است، در این روز ایرانیان به باغها و مزارع میرفتند.

 

جشن شهریورگان

 

جشن شهریورگان به نام امشاسپند توانای (خشترا) یا شهریور برگزار میشد. این فرشته مظهر سلطنت آسمانی و قدرت رحمانی و همیشه خواهان فر و بزرگی و نیرومندی است. در جهان مادی، نگهبان زر و سیم و فلزات دیگر و دستگیر بینوایان و فرشته رحم و مروت است. پادشاهان دادگر با این فرشته حمایت میشوند. در این جشن، ایرانیان به فقیران، احسان و طعام میکردند.

 

جشن مهرگان

 

این جشن در دهمین روز از ماه مهر واقع است و از جشنهای بزرگ ایران باستان و اعتبار آن به اندازه نوروز بوده است. جشن مهرگان به فرشته مهر مربوط است که در اوستا، میترا نامیده شده و به معنی نور و خورشید و مهر و محبت و عهد و پیمان است. در این جشن، پادشاهان بارعام میدادند و برای خود جانشین برمیگذیدند.

 

جشن آبانگان

 

در جشن آبانگان، ایرانیان به کنار دریا یا رودها میرفتند و پروردگار را نیایش میکردند.

 

جشن آذرگان

 

این جشن نیز به ستایش آفریدگار اختصاص داشت.

 

جشن دیگان

 

اگر به نام روزهای ماه دقت کنیم، در هر ماه، سی روز وجود دارد. نخستین روز هر ماه (اورمزد) نامیده میشد که همان مفهوم دی یعنی پروردگار را داراست. از اینرو، در ماه دی چهار جشن برپا میشد. در ایران باستان و در چنین روزی، پادشاهان به محل وسیعی میرفتند و بدون هیچ تشریفاتی مردم را به حضور میپذیرفتند. حتی شهریاران با کشاورزان همنشین میشدند و در یک سفره با آنها غذا میخوردند.

 

جشن بهمنگان

 

جشن بهمنگان به امشاسپند (وهمن) اختصاص داشت که نگهبان حیوانات بود. در این روز، از خوردن گوشت پرهیز میشد.

 

جشن اسفندگان

 

این جشن مربوط به امشاسپند (سپندارمد) بود که حامی زنان درستکار و پارسا محسوب میشد. از اینرو ماه اسفند و به خصوص روز (سپندارمد)، جشن زنان بود و مردان به زنان هدیه میدادند.




ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

 

سخنی از داریوش بزرگ

 

اهورامزدا چون این سرزمین را آشفته دید، آنرا به من ارزانی داشت. مرا شاه کرد. من شاه هستم. به خواست اهورامزدا، من این سرزمین را در خود نشاندم. آنچه من گفتم، همان گونه که خواست من بود، آنگونه کردند. اگر میخواهی بدانی که چند (وکدام) بود کشورهایی که داریوش شاه داشت، پیکرها را ببین که تخت را میبرند. آنگاه پی خواهی برد. آنگاه برایت روشن میشود که نیزه پارسی دور رفته است. آنگاه در خواهی یافت که مرد پارسی خیلی دور از پارس، جنگ کرده است (و پیروز شده است)

 

داریوش شاه میگوید: آنچه شد، همه را به خواست اهورامزدا کردم. اهورامزدا مرا یاری کرد تا هنگامی که کار را کردم. اهورامزدا من و خاندان شاهی ام را و این کشور را از زیان دور بدارد.

 

این را من از اهورامزدا میخواهم. اهورامزدا این را به من بدهد.

 

ای مرد! فرمان اهورامزدا به دیدت ناپسند نیاید.

 

راه راست را ترک نکن! شورش نکن

 

" به خواست اهورامزدا، من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم. دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد. همچنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد.

 

آنچه را که درست است، من آن را دوست دارم. من دوست برده دروغ نیستم. من بد خشم نیستم. حتی وقتی خشم مرا بر می انگیزاند، آن را فرو مینشانم. من سخت بر هوس خود، فرمانروا هستم."




ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

اینک که من از دنیا میروم بیست و پنج کشور جزو امپراطوری ایران است و در تمام آن کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها نیز دارای احترام می باشند.جانشین من خشایار باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بشمارد.اکنون که من از این جهان میروم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر ،یکی از ارکان قدرت تو میباشد ،زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست.پیوسته به خاطر داشته باش که تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی.من نمی گویم که در مواقع ضروری از این ذخیره برداشت نکن،زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضروری از آن برداشت کنند اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه بازگردان.مادرت آتوسا بر من حق دارد و پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن.ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم .من روش ساختن این انبارها را که با سنگ ساخته میشود و به شکل استوانه است در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تهیه میشود حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این انبارها چند سال میماند و بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه بدهی تا اینکه همواره آذوقه دو یا سه سال کشور در انبارها موجود باشد و هر سال بعد از اینکه غله جدید به دست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسر خواروبار استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل بنما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوقه این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سالی پیاپی خشکسالی شود .

 

هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مهم مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن کافی است.چون اکثر دوستان و ندیمان خود را با کارهای مملکتی بگماری و آنها به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که رعایت دوستی را بنمایی.کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال"کانال سوئز" از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد و تو باید آنرا به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتیها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتیها ترجیح بدهند از آن عبور نکنند.اکنون من قشونی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ایران،نظم ایران،نظم و امنیت را برقرار کند،ولی فرصت نکردم قشونی به یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی و با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه نماید.توصیه من به این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده ،چون هر دوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم درغگو و متملق را از خود دور نما.هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن و برای اینکه عمال دیوان به مردم مسلط نشوند برای مالیات قانونی وضع کردم که تماس عمال دیوان را با مردم خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت.افسران و سربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری نکن.اگر با آنها بدرفتاری کنی انها نخواهند توانست معامله متقابل کنند اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ،ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست میگذارند و تسلیم میشوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم نمایند.امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر قدر که فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتر میتوانی سلطنت کنی.بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم ،

 

بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که خودم فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار ،اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هر زمان که میتوانی وارد قبر شوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی من که پدر و پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور حکومت میکردم مردم ، و تو نیز مثل من خواهی مرد،زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد،خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد یا یک خارکن و هیچ در این جهان باقی نمی ماند و اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت مرا ببینی غرور خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد.اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ،بگو که قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند. زنهار،زنهار، هرگز مدعی و هم قاضی نشو و اگر از کسی ادعا داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار بدهد و رای صادر نماید زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد .

 

هرگز از آبادان کردن دست برندار ،زیرا اگر دست از آبادان کردن برداری کشور تو به ویرانی خواهد گذاشت ،

 

زیرا قاعده این است وقتی کشور آباد نمی شود به طرف ویرانی میرود و در آبادکردن ،حفر قنات و احداث جاده و شهر سازی را در درجه اول قرار بده .عفو و سخاوت را فراموش نکن و بدان که بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ،ولی عفو فقط موقعی باید بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطا کرده باشی و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای.

 

بیش از این چیزی نمیگویم و این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در این حاضر مستند کردم تا اینکه بدانند قبل از مرگ ،من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم که مرگم نزدیک شده است . 

 


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

 

 

 

 

حوالی شش کیلومتری شمال تخت جمشید، حفره ای بزرگ با شیبی بسیار تند قرار دارد که بر سینه وسیع آن، نگاره های فراوانی کنده شده که امروزه به آن، نقش رستم میگویند. در اواسط هزاره دوم پ.م، عیلامیها نیز خدایان خود را بر این صخره، نقش کرده بودند. این محل را داریوش هم برای آرامگاه خود مناسب یافت و جانشینان پس از او نیز از خشایارشاه تا داریوش دوم، به تقلید از او، آرامگاه خود را در سمت راست و چپ آرامگاه داریوش ساخته اند. ظاهرا اردشیر دوم بعدها آرامگاه خود را درست با همان معماری نقش رستم در کوه مهرومیترا و فراز شرق صفه تخت جمشید، بنا کرد. از این تاریخ به بعد، آرامگاههای آخرین شاهان هخامنشی، به کوه مهرومیترا منتقل شد که تمامی آنها از آرامگاه داریوش الگو گرفته اند. فقط داریوش سوم، موفق به ایان رساندن آرامگاه خود نشد.

 

طرح نمای بیرونی آرامگاه و جزئیات درونی آن، کاملا ابتکاری است. نمای خارجی، صلیب گونه و به ارتفاع 23 متر است. در میان عمارت نمای بیرون، دری است که به درون آرامگاه راه میبرد. عرض هر یک از بازوان صلیب،90/10 متر است که از میان صخره ها بر آمده است و بازوی زیرین آن کاملا صیقلی است. شاید این بازو برای ایجاد نقوش و سنگ نبشته و شاید هم برای ایجاد دشواری در صعود، صیقل خورده است. بخش زیرین این بازو از نگاره هایی آکنده است که اینک به شرح آن خواهیم پرداخت.

 

ادامه مطلب...


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور




 


کوروش کبیر، در زمان جوانی تصمیم میگیرد که قوم پارس را متحد کند تا بتواند علیه آستیاگ وارد جنگ شود. هارپاک که از درباریان و خویشاوندان آستیاگ بود، در این راه، کمک زیادی به کوروش کرد و در نهایت، آستیاگ پس از 35 سال پادشاهی، سرنگون میشود. ولی کوروش او را نکشت و نزد خود، نگاه داشت. کوروش تعدادی از مغان مادی را کشت، چون مخالف او بودند. او توانست اکباتان یا هگمتانه، پایتخت ماد را تصرف کند. کوروش در سال 555(پ.م)، دژ مادی را تسخیر کرد که تاریخ نگاران یونانی آنرا بنام پاسارگاد نوشته اند. نام دیگر پاسارگاد، مشهد مرغاب است. چون شهر پاسارگاد بر روی دشت مرغاب ساخته شده است. از نوآوریهای کوروش، چاپاخانه دولتی یا پست خانه و گردونه چهار اسبه (گونه ای گاری) است که در کناره های آن تیغه هایی فلزی برای نابود کردن سربازان دشمن، جاسازی شده بود.

 

مبارزه کوروش کبیر با پادشاه لیدیه

 

با تسخیر هگمتانه در سال 559(پ.م) پادشاهی کوروش آغاز شد. سپس کوروش با کروزوس، پادشاه کشور لیدیه، جنگید و او را شکست داد. او سرانجام توانست شهر ساد طلایی را تصرف نماید. با تسخیر لیدیه، کشورهای ایران و یونان، هم مرز شدند. چون کشور لیدیه در آسیای صغیر قرار داشت. کوروش، کروزوس را اسیر کرد و به همراه خود به ایران آورد و یک پارسی بنام پاکتیاس را مسئول اداره امور مالی و حفظ خزاین نمود. ولی پاکتیاس تصمیم گرفت با خزاینی که کوروش به او سپرده بود، لشکری فراهم آورد و پارسیها را شکست دهد. بنابراین، سر به شورش برداشت و شهر اراک را محاصره نمد. کوروش یک سردار مادی بنام مازارس را برای برقراری نظم و دستگیری پاکتیاس به سارد فرستاد که در نتیجه، پاکتیاس دستگیر شد و دوباره نظم به ساد بازگشت. بعد از این واقعه، کوروش مشغول رفع اغتشاش از فرنگیه و کاریه شد. هر دوی این کشورها در ناحیه آسیای صغیر قرار داشته اند.

 

حمله کوروش کبیر به ارمنستان

 

کوروش به فکر حمله به ارمنستان افتاد، چون پادشاه ارامنه به دولت ماد، خراج و مالیات پرداخت نمیکرد و قشون و سرباز به کمک مادها نمیفرستاد. بنابراین کوروش به بهانه شکار با چند سواره نظام، وارد قلمروی ارمنستان شد و به کیاکسار، حاکم مادها گفت که شما سپاهی را گرد آورید و در نزدیکی مرز ارمنستان نگه دارید تا من هرگاه موقعیت را مناسب تشخیص دادم، سپاه شما به ارمنستان بتازد. کیاکسار نیز چنین کرد و در نتیجه، کوروش به راحتی توانست ارمنستان را تصرف نماید. انگیزه جنگ کوروش با کلدانیها به علت حمله آنها به ارمنستان و دزدی و تاراجی بود که کلدانیها انجام میدادند. البته انجام این کار از سوی کلدانیها، به علت تنگدستی و نداشتن زمین کشاورزی مناسب بود. پس از درخواست صلح از طرف کلدانیها، کوروش یک تفاهم نامه صلح بین آنها و پادشاه ارمنستان به امضا رسانید. بر طبق آن، پادشاه ارمنستان پذیرفت که زمین کشاورزی مناسبی را به کلدانیها بدهد و در مقابل، آنها تعهد کردند که اجازه چرای دامهای ارمنی را در چراگاههای خود بدهند و دیگر دست از چپاول و دزدی اموال بردارند

 

 

 

منبع: کتاب معرفی تمام جنگهای تاریخی ایران 


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

آلبوم عکسهای تخت جمشید

 

در این بخش وبلاگ، میتونید عکسهای زیبایی از تخت جمشید را دریافت نمایید.عکسهای جدید، به همین بخش اضافه میشوند.عکسها به صورت مجموعه و فشرده شده میباشند.  

 

 دریافت بخش اول

 

 دریافت بخش دوم

 

  دریافت بخش سوم

 

 

 


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
<      1   2   3   4   5      >