سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دنیای فناوری و اطلاعاتpolymer (شیمی.نانو.مکانیک.پلاستیک.لاستیک.)


عاشق آسمونی
عاشقان
لحظه های آبی
پرسه زن بیتوته های خیال
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
هو اللطیف

● بندیر ●
مهندسی پلیمر(کامپوزیت.الاستومر. پلاستیک.چسب ورزین و...)
بی عشق!!!
آخرین روز دنیا
مُهر بر لب زده
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
کانون فرهنگی شهدا
یک کلمه حرف حساب
روانشناسی آیناز
داشگاه آزاد دزفول
.: شهر عشق :.
بانک اطلاعاتی خودرو
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
پتی آباد سینمای ایران
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
نور
توشه آخرت
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
ایـــــــران آزاد
پزشک انلاین
این نجوای شبانه من است
رویابین
* روان شناسی ** ** psychology *
حباب زندگی
ثانیه
دست نوشته
در تمام بن بستها راه آسمان باز است
مهندسی متالورژِی
دوزخیان زمین
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
mansour13
به دلتنگی هام دست نزن
حقوق و حقوقدانان
هامون و تفتان
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
کشکول
وبلاگ تخصصی مهندسی عمران
خبرهای داغ داغ
باران کوثری
عشق صورتی
دنیای بهانه
عشق طلاست
خانه اطلاعات
من هیچم
قدرت ابلیس
غلط غولوت
انجمن مهندسان ایرانی
just for milan & kaka
چالوس و نوشهر
نامه ی زرتشت
دنیای واقعی
تارنما
سامانتا
دختر و پسر ها وارد نشند اینجا مرکز عکس های جدید ودانلوده
محرما نه
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ماهیان آکواریمی
قدرت شیطان
.... تفریح و سرگرمی ...
عد ل
راز و نیاز با خدا
عاشقان میگویند
جزیره ی دیجیتالی من
خلوت تنهایی
پرسش مهر 9
نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا
اس ام اس عاشقانه
طوبای طوی
قلم من توتم من است . . .
منتظران دل شکسته
محمدرضا جاودانی
روح .راه .ارامش
اهلبیت (ع)
::::: نـو ر و ز :::::
باور
در سایه سار وحدت
چشمای خیس من
جالبــــــــــات و ....
دنیای پلیمر
کسب در آمد از اینترنت
سخنان برگزیده دکتر شریعتی
شناسائی مولکول های شیمیائی
بانک اطلاعات نشریات کشور
استاد سخن پرداز
لینکستان
سایت تخصصی اطلاع رسانی بازیافت
صنعت خودرو
پلیمرهای نوری
انجمن های تخصصی مهندسی پزشکی
سایت تخصصی پلیمر
مهندسی صنایع پلیمر
فرشته ای در زمین
نجوا
مجلات دانش پلیمر
امام رضا
سکوت شب
برای آپلود مطلب اینجا را کلیک کنید
وبلاگ تخصصی گزارش کار های آزمایشگاه
پشت خطی
بانک اطلاعات نشریات کشور
کتابخانه عرفانی ما
فناوری
بهترین سایت دانلود رایگان
آگهی رایگان صنایع شیمیایی
امار لحظه به لحظه جهان
محاسبه وزن ایده ال
کتابخانه مجازی ایران
مرکز تقویم
عکس هایی از سرتاسر جهان
سایت اطلاعات پزشکی
موتور ترجمه گوگل
پایگاه اطلاع رسانی شغلی

اولین دانشنامه نرم افزار ایران
بانک مقالات روانشناسی
جدول
اپلود عکس
اوقات شرعی
ضرب المثل ها وحکایت ها
متن فینگیلیش بنویسید و به فارس
دانلود نرم افزار
سایت تخصصی نساجی
طراح سایت
مرجع اختصاصی کلمات اختصاری
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
این چیه؟
معماری

 

محمد مصدق
چند اتاق تودرتو وعکس هایی از او بر دیوار. اتاق هایی سرد که تاریخی را به خود دیده اند. اتاق هایی که هر گوشه شان تنها، تنهایی او را به یاد می آورند. ده سال، زمان کمی نیست. یک عمر است. پیر احمد آباد چگونه این قفس را تحمل کرده؟ چگونه او را در این زندان تاریک به بند کشیده اند ؟
ده سال از تبعید مصدق به روستای احمد آباد می گذشت. مردی که زندگی اش را فدای آزادی و استقلال میهنش کرده بود،چه درست چه غلط قابل قدر دانیست.
 دهمین سال تبعیدش را در کنج عزلت و گوشه ی احمد آباد می گذراند. یکی از روزهای آبان ???? بود که به پسرش غلامحسین (که دکتری متخصص بود ) گفت :" سقف دهانم تاول زده. فکر می کنم به سبب نوشیدن چای داغ باشد." پس از مشورت غلامحسین با سایر دکتران قرار شد برای تحقیقات بیشتر او را به تهران بیاورند. با مجوز سازمان امنیت ملی و شخص شاه، مصدق به تهران آورده شد. پزشکان تاول سقف را مشکوک به سرطان فک تشخیص دادند. قرار شد محل تاول را با اشعه ی کبالت بسوزانند. پس از چند روز عضلات گردن او متورم شد. پزشکان کبالت را قطع کردند و قرص مسکن تجویز نمودند. پس از تشخیص بیماری، پسران دکتر مصدق (احمد و غلامحسین) تصمیم گرفتند که او را برای ادامه معالجه به اروپا ببرند. هنگامی که این تصمیم را با او در میان گذاشتند به یکباره بر آشفت و پرخاش کرد:"چرا به اروپا بروم ؟ پس شما که ادعای طبابت می کنید و در خارج تحصیل کرده اید چکاره اید ؟ اگر واقعا طبیب هستید همین جا من را معالجه کنید. اگر دروغ است و مردم را گول می زنید آن حرف دیگری است. مگر من با دیگران چه فرقی دارم ؟ مگر همه مردم وقتی بیمار می شوند برای معالجه به اروپا می روند ؟"در مورد آوردن پزشک از خارج هم سخت مخالفت کرد و گفت : "لعنت خدا بر من و هر کس دیگر که در این زمان، خرج چندین خانوار این ملت فقیر را صرف آوردن دکتر از خارج کند..."
 
درد گلو و گردن شدت پیدا کرده بود، به نحوی که به سختی غذا می خورد. در یکی از روزهای سرد اسفند که احمد او را با اتومبیل از بیمارستان به خانه می آورد، خیابان های منتهی به خانه را، به خاطر مراسمی بسته بودند و به اتومبیل ها اجازه ی عبور نمی دادند. احمد ناچار پدر را در آن هوای سرد و با آن حال نزار پیاده به خانه آورد. او که دچار سرما خوردگی شده بود همان شب تب کرد. پس از چند روز با مراقبت ها بهبود یافت و تب قطع شد.
 ولی دو سه روز بعد به سبب ضعف ناشی از نخوردن غذا بر اثر گلو درد و مصرف قرص های مسکن زخم معده اش عود کرد و دچار خونریزی معده شد. تزریق، خود به علت ضعیف شدن کلیه ها که تحمل جذب خون نداشتند موثر نیفتاد. از نیمه شب ?? اسفند رو به بیهوشی رفت و سرانجام در سحرگاه همان روز در بیمارستان نجمیه درگذشت. بزرگمرد دیگر اسیر نبود. آزاد ... 
مزار او در احمد آباد از توابع روستای آبیک قزوین قرار دارد.تصمیم گرفتیم آنجا را پیدا کنیم.  پرسان پرسان به احمد آباد رسیدیم. نه تابلویی. نه علامتی. نه چیزی که بیان کند اینجا قبر بزرگ مرد تاریخ ایران است. هیچ ! هیچ ! حتی بر سر در خانه ی او هم تابلویی نبود. عجبا ! مردی که تمام زندگی اش را وقف ملتش کرد! مردان بزرگ همیشه تنهایند. در این سرزمین پهناور کوچه ای هم به نام او نیست! سرانجام به خانه ی او رسیدیم که خوب انتظارهم نداشتیم کسی آنجا حاضر باشد !!! با کمک هم محلی ها او را پیدا می کنیم و در را برایمان می گشاید.
 نیم قرن سکوت ! جای جای این باغ .... گوشه گوشه ی این بنا بوی مصدق را می دهد. گمان می کنی یکی از همان روزهای سرد و خموش است. درختان سر به فلک کشیده که گویی شماتت می کنند. در را که برایت باز می کنند انگاری به یکباره پرتاب می شوی به آن سالها. چند اتاق تو در تو و عکس هایی از او بر دیوار. اتاق هایی سرد که تاریخی را به خود دیده اند. ده سال، زمان کمی نیست. یک عمر است. پیر احمد آباد چگونه این قفس را تحمل کرده ؟  درون اتاق غرق گل است.دیوار ها ترک خورده اند. یادگار زلزله چند سال پیش قزوین است. بر سر در ساختمان کناری نوشته اند : "کتابخانه ی معصومه مصدق". گرچه هیچ کتابی درآن نبود. معصومه نوه ی دکتر مصدق بود که چند سال پیش وقتی به تهران آمد عده ای ناجوانمردانه به او حمله کردند و با چاقو او را کشتند. مصدق تمامی کتاب ها را در همان سال ها به کتابخانه ی دانشگاه تهران اهدا کرده بود. به جای کتاب ها ماشین قدیمی او را گذاشته بودند. سرایدار در بزرگ آهنی را که می بندد، یک احساس خلا شدید می کنی. چیزی را پشت آن در بزرگ جا گذاشته ای ...
گزارش تصویری

ورودی احمد آباد

این تابلو هم در ورودی احمد آباد نصب شده بود. حرفی از مصدق نبود

درب خانه ی دکتر مصدق. بدون حتی یک تابلو !!

باغ خانه ی دکتر مصدق

خانه ای که دکتر مصدق ده سال در آن محبوس بود

...

قبر دکتر مصدق در زیر انبوه گل

در سرتاسر دیوار های خانه عکس ها مصدق که اهدایی این و آن است، به چشم می خورد

...

نوشته ی دکتر علی شریعتی برای او : « ... مردی که ?? سال برای آزادی نالید »

....

عکس بزرگ معصومه نوه دکتر به همراه پدر بزرگش دیده می شود

و باز هم عکسی دیگر

اتاق نشیمن که در مجاور اتاق اصلی قرار دارد
 
...
 
این عکسی است از دکتر محمد مصدق، در روزهای تبعید در احمدآباد. این عکس را او اهداکرد به مردمان ایران
       
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 

 

 با تشکر از گروه کاریزما


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، روزانه ایرانیان بسیاری با هدف زیارت به کشور عراق سفر می‌کنند، با وجود این، درصد اندکی از آنان حتی می‌دانند یکی از با شکوه ترین آثار معماری ساخته دست پدرانشان، در این کشور واقع است.

طاق کسری یا تاق خسرو (ایوان مدائن)، در شهر مدائن و در 35 کیلومتری جنوب بغداد در استان دیاله قرار گرفته است و به نظر می‌رسد اتفاق بدی نمی‌افتد اگر تورهای زیارتی و سیاحتی که وظیفه گرداندن ایرانیان را بر عهده دارند، تدابیری بیندیشند که ایرانیان بتوانند از تاق خسروانی نیز دیدن کنند.

این کار دو مزیت دارد: نخست اینکه ایرانیان زائر، با تاریخ کشورشان نیز بیشتر آشنا می‌شوند و دوم اینکه عراق در صورت افزایش شمار بازدیدکنندگان از این اثر تاریخی مجبور می‌شود حفظ و مرمت و رسیدگی به زیرساخت‌های گردشگری این اثر تاریخی ایرانی را جدی تر بگیرد.

تا هنگامی که خودمان جهت حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی سرزمینمان کوشا نباشیم، نه تنها دیگران برای حفظ و نگاهبانی از داشته‌های فرهنگیمان دل نمی‌سوزانند، چه بسا (با تجربه‌ای که در این زمینه وجود دارد)، در جهت نابودی هر آنچه در منطقه به نام آثار ایرانی وجود دارد، همه ابزارهای خود را به کار گیرند.

به جایی بر نمی‌خورد اگر از بودجه‌های هنگفتی که برای سازندگی عراق سرازیر می‌شود، مبلغ ناچیزی نیز به حفظ، نگهداری و مرمت طاق کسری و توسعه زیرساخت‌های گردشگری این بنای ایرانی اختصاص یابد.

 


• نابودگران تاریخی طاق کسری

خوشبختانه توده مردم عراق با توجه به ریشه‌های مشترک تاریخی با ایران، هیچگاه درصدد نابودی آثار ایرانی کشور خود نبوده و نیستند. مشکل اصلی در این زمینه، حکومت‌های نژادپرست و خودکامه و افراد متعصبی هستند که با ایران و ایرانی دشمنی و کینه تاریخی دارند؛ دشمنی و کینه‌ای که باید از لحاظ جامعه شناسی، درباره آن کنکاش تاریخی صورت گیرد.

هارون الرشید، خلیفه عباسی کوشید طاق کسری را کاملا ویران کند، ولی در انجام هدف خود ناکام ماند.

• صدام و تلاش برای نابودی کاخ خسروانی

تاق خسرو تا اواخر حکومت رژیم بعث عراق، به عنوان یکی از مهمترین تفریح‌گاه‌‌های اعراب شناخته می‌شد، اما رژیم بعث که تاب این استقبال را نداشت، اقدام به تخریب بیشتر این مکان کرد.

نخست به دستور صدام، موزه ‌ای از عکس ‌های وی به شیوه‌ ای مدرن نزدیک این مجموعه تاریخی ساخته شد که هدف از آن، تغییر مکان تجمع مردم از ایوان مدائن به آن مکان بود. اما این موزه نتوانست جایگاه باارزش ایوان مدائن را نزد مردم تغییر دهد؛ از این رو صدام دستور تخریب برخی مکان‌ها و دیوارهای باستانی این مجموعه را صادر کرد.

 

 

این جنایتکار نژادپرست حتی در نوشته‌‌های سنگی قدیمی مجموعه نیز دست برد و به عمد، اسم خود را وارد آنها کرد تا با خدشه‌ دار کردن این مجموعه تاریخی، مردم را از تجمع در آن باز دارد. این عمل وی سبب شد تا یونسکو، با ارسال نامه‌ ای از این اقدام دولت عراق شکایت کرده و پس از آن، طاق کسری و ایوان مدائن را از فهرست آثار ثبت شده یونسکو حذف کند.

پس از مدتی، رژیم بعث، سفر به این مکان را ممنوع اعلام کرد و با گذشت یک سال از منع سفر به آن، صد و هفتاد نفر از متخلفان را به جرم رفتن به این مکان، اعدام کرد. پس از این واقعه، این مکان متروک باقی ماند و هیچ اعتنایی به آن نشد و روز به روز بر فرسودگی و خرابی‌‌های آن افزوده شد.

• تاق خسرو و تروریست‌های فرهنگی

در پی تصرف عراق به دست نظامیان آمریکا و هم پیمانانش در سال 2003، آسیب‌های بسیاری به این مکان وارد شد؛ به گونه ‌ای که در پی درگیری‌های پیاپی نظامیان خارجی با نظامیان بعثی، این مکان نیز هدف گلوله و بمب ‌های دو طرف قرار گرفت. این در حالی بود که پس از آن، امکان سفر به این مکان برای مردم مهیا شده بود و رونق از دست رفته، به تدریج دوباره به آن باز می‌گشت.

با شروع فعالیت گروه‌های تروریست در عراق، وضع مجموعه ایوان مدائن باز هم بدتر شد. در ماه فوریه 2005، تروریست‌‌ها با انجام یک عملیات تروریستی، قسمتی از ایوان مدائن را تخریب کردند که از آن به عنوان بزرگ ‌ترین آسیب به این مجموعه پس از اشغال عراق یاد شده است.

 


در پی اعلام خطر نابودی این مجموعه تاریخی ارزشمند در عراق، مقامات میراث فرهنگی ایران اعلام کردند قصد دارند با کمک یونسکو، این مکان تخریب شده را بازسازی کنند و دوباره آن را به جمع آثار ثبت شده در اسناد میراث فرهنگی یونسکو بازگردانند.

بر خلاف انتظار، این عمل پسندیده ایرانی ‌ها را اعراب افراطی و تندرو، مداخله در امور عراق و راهی برای حاکمیت بر این کشور تعبیر کردند؛ به گونه‌ ای که یکی از پایگاه‌های اینترنتی عرب، موسوم به الصوت العروبه نوشت: «ایرانی‌‌ها با کمک سپاه پاسداران و سازمان اطلاعات خود، به بهانه‌ بازسازی ایوان مدائن که یادآور ستیز پیشینیان آنها ضد پیغمبر اسلام (ص) است، می‌ خواهند عراق را به تصرف خود درآورده و یاد و خاطره سلسله‌ گذشتگان کفار خود را زنده کنند.»

البته مقامات عراقی نه فقط تا کنون پاسخ منفی‌ به مقامات ایرانی نداده ‌اند، بلکه حاضر به همکاری و ادامه مذاکرات با مقامات ایرانی در این باره نیز شده ‌اند. البته این مذاکرات به سبب وجود ناامنی در عراق به تعویق افتاده است. اما مقامات عراقی اطمینان داده ‌اند که به حرف‌‌های مغرضانه برخی رسانه ‌های عربی گوش نخواهند داد و با کمک ایرانیان، میراث فرهنگی خود را که مشترکات زیادی با ایرانیان دارد، بازسازی و زنده خواهند کرد.

 


• چیستی تاق خسروانی...

طاق کسری (تاق خسرو) یا ایوان مدائن، کاخ پادشاهان ساسانی در شهر «اسبانبار» در ساحل خاوری رود دجله و از مهم ترین سازه ‌های دوران ساسانیان است، محلی که در شهر مدائن در 35 کیلومتری جنوب بغداد کنونی در استان دیاله که از استان‌های مرزی و شرقی عراق است، قرار گرفته است.

بیشتر گمان می‌ شود که طاق کسری در تیسفون جای‌ دارد، ولی تیسفون، اسبانبر و چند شهر کوچک دیگر مانند بغداد، روی هم شهرگان یا مدائن را تشکیل می‌ دادند. طاق اصلی این کاخ، بلندترین طاق خشتی ساخته شده به دست انسان است. بلندای این طاق 35 متر، پهنایش 25 متر و درازایش 50 متر است.

بنا بر آنچه در نوشتار پهلوی خدای‌ نامگ آمده ‌است، این کاخ به دستور شاپور اول ساخته ‌شده ‌است.

بسیاری نیز ساخت این کاخ را به نوشیروان بزرگ، شاه مشهور و مقتدر ساسانی نسبت می‌دهند.

برخی نیز اینچنین می‌گویند که تاریخ ساخت این بنا، به زمان اشکانیان باز می‌‌گردد که در زمان ساسانیان به دستور انوشیروان ساسانی بازسازی و توسعه یافته است.

گفتنی است شیوه معماری این بنا پارتی است.

مدائن در حقیقت همان تیسفون، پایتخت سلسله ساسانی است که با حمله اعراب و تصرف آن به دست آنها، به مدائن تغییر نام یافت.

این شهر در روزگار خود، از چنان زیبایی‌ ای برخوردار بود که اعراب ساده سپاه اسلام وقتی آن را فتح کردند، به چنان حیرتی دچار شدند که گفتند تیسفون همان بهشت موعودی است که پیغمبر وعده ‌اش را به ما داده بود !

پس از آن، این شهر تبدیل به تل ویرانه ‌ای شد که زیبایی گذشته خود را هرگز باز نیافت.

این کاخ پس از حمله اعراب، به کلی نابود شد و جز ویرانه ‌های طاق آن که ارتفاعی در حدود 70 متر دارد و شماری از دیوارهای کاخ هیچ چیز باقی نماند.

در گذر زمان، شهر پویایی خود را باز یافت. قرن‌ها بعد، این مکان به یک تفرج‌گاه زیبا برای مردم تبدیل شد که همه ساله پذیرای خیل عظیمی از مردم عراق بود که با وجود هوای بسیار خوش و باغ ‌های وسیع به آنجا سفر کرده و وقت خود را در کنار بقایای طاق کسری و دیوارهای اطراف آن می‌ گذراندند.

مردم عراق و اعراب منطقه از این بنا نه به سبب پیشینه تاریخی، بلکه به علت سندیت اسلامی آن مبنی بر اینکه روزی که پیامبر اسلام (ص) به دنیا آمد، طاق بلند آن شکاف خورد، از آن یاد می‌ کنند.

طاق کسری بقایای تالار بزرگ عهد ساسانی در محل تیسفون، عراق حالیه، که جزء کاخ سلطنتی بزرگ معروف به ایوان کسری بوده ‌است؛ طول و عرضش را به ترتیب حدود 365 و 275 متر تخمین زده‌اند. این ایوان در محله جنوبی تیسفون موسوم به اسفانبر یا اسانبر واقع بود.

در مجاورت طاق، چهار دسته ویرانه مشاهده می‌شود که جالب‌ ترین آنها تلّی است معروف به حرم کسری؛ این ویرانه ‌ها جزء ایوان کسری بوده ‌است. به فاصله? حدود ??? متری جنوب شرقی طاق، بقایای ساختمان ‌هایی مشاهده می‌شود که تا گوشه? دیوار معروف به بستان کسری، که شاید حصار باغ وحش بوده ‌است، امتداد دارد.

در فاصله حدود 190 متری جنوب غربی بستان، تلی به ارتفاع 6 الی 5/ 7 متر واقع است که قاعده ‌اش چهارگوش است. معروف به تل‌ الذهب (تل طلا) یا خزانه? کسری است و آن ظاهراً در اصل بنای واحدی بوده که خسرو پرویز برای خزائن خود ساخته بوده ‌است.

طاق کسری که بزرگ‌ترین و نظرگیرترین یادبود عظمت گذشته تیسفون است، در وسط ویرانه‌‌های مدائن قرار دارد.

• فردوسی پاکزاد و تاق خسروان

فردوسی در شاهنامه خود پس از اشاره به داستان ساخت این بنای باشکوه، چنین می‌گوید که در برابر ایوان تیسفون، پرده بسیار مجللی آویزان شده بود جواهرنشان که پس از یورش اعراب توسط مهاجمان، قطعه قطعه و میان آنها تقسیم شد.

هنگامی که کاخ تسیفون برپا بود، در روز بار عام، شاهنشاه روی تخت طلای خود می‌نشست و چون تاجی که باید برسر بگذارد، بسیار سنگین بود، آن را به زنجیری از طلا در بالای سر شاهنشاه از بالای طاق، طوری آویزان می‌‌کردند که در بالای سر وی قرار گیرد. (همین کارها را در همین اواخر برای پادشاهان قاجاریه انجام می‌ دادند و این نشانه این است که این رسوم، از دهان به دهان تا دوره ‌های جدید ادامه یافته ‌است)

سپس اعیان و طبقات مختلف امپراتوری در بیرون پرده، صف می‌‌کشیدند و طی مراسمی، پرده را کنار می‌‌زدند و شاهنشاه ایران باشکوه و جلال مخصوصی روی تخت خود پدیدار می‌گشت و به طبقات مختلف بار می‌ داد.

 


• هان ای دل عبرت بین ...

و چه خوش گفت خاقانی به شاهان و رهبران خودکامه همه اعصار تاریخ، هنگامی که شکوه بر باد رفته تاق خسروان را مشاهده کرد:
هان ای‌ دل‌ عبرت‌ بین‌ از دیده‌ نظر کن‌ هان‌
ایوان‌ مدائن‌ را آیینه‌ عبرت ‌دان‌

.. مست‌ است‌ زمین زیرا؛ خورد است‌ به جای‌ می‌
در کاس‌ سر هرمز، خون‌ دل‌ نوشروان‌

کسری‌ و ترنج‌ زر، پرویز و تر‌ زرین‌ بر
بر باد شده‌ یکسر، با خاک‌ شده‌ یکسان‌


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

 


آیا میدانید : اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت 40  سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد
آیا میدانید : کمبوجبه فرزند کورش بدلیل کشته شدن 12 ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ایرانی در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقدار بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود .

آیا میدانید : داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار 520 قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت 2 نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد .

آیا میدانید : داریوش کبیر طرح تعلمیات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت .

آیا میدانید : داریوش در پایئز و زمستان 518 - 519 قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغد آورد .

آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت .

آیا میدانید : اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس 3 سال طول کشید و کل ساخت کاخ 80 سال به طول انجامید.

آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده 25 هزار کارگر به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر 10 روز یکبار استراحت داشتند

آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است .

آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه 30 روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای 5 عید مذهبی و 31 روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است .

آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند .

آیا میدانید : داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد .

آیا میدانید : اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد .

آیا میدانید : داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد .

آیا میدانید : فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد .

آیا میدانید : در طول سلطنت داریوش کبیر 242 حکمران بر علیه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با 242 مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جای خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ایران بسط داد . او در سال آخر پادشاهی به اندازه 10 میلیون لیره انگلستان ذخیره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت .

***
داریوش در سال 521 قبل از میلاد فرمان داد : من عدالت را دوست دارم ، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم.



ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

_ خرد و خلاقیت بزرگمهر.
_ در زمان پادشاهی انوشیروان خسرو پسر قباد، پادشاه هند ((دیور سام بزرگ)) برای سنجش خرد و دانلیی ایرانیان و اثبات برتری خود، شطرنجی را که مهره های آن از زمرد و یاقوت سرخ بود، به همراه هدایایی نفیس به دربار ایران فرستاد و ((تخت ریتوس)) دانا را نیز گمارده ی انجام این کار ساخت. او در نامه ای به پادشاه ایران نوشت:((از آنجا که شما شاهنشاه ما هستید، دانایان شما نیز باید از دانایان ما برتر باشند، پس یا روش و شیوه ی آنچه را که به نزد شما فرستاده ایم (شطرنج) بازگویید و یا پس از این ساو باج برای ما بفرستید.)). شاه ایران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هیچ یک از دانایان در این چند روز چاره و روش آن را نیافت، تا اینکه روز چهلم بزرگمهر که جوانترین وزیر انوشیروان بود، به پا خواست و گفت:((این شطرنج را چون میدان جنگ ساخته اند که 2 طرف با مهره های خود با هم میجنگند و هر کدام خرد و دور اندیشی بیشتری داشته باشد، پیروز میشود.)) و رازهای کامل بازی شطرنج و روش چیدن مهره ها را گفت. شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد. پس از آن
((تخت ریتوس)) با بزرگمهر به بازی پرداخت، بزرگمهر سه بار بر تخت ریتوس پیروز شد. چند روز بعد بزرگمهر تخت ریتوس را به نزد خود خواند و وسیله ی بازی دیگری را نشان داد و گفت: اگر شما این را پاسخ دادید ما باجگزار شما میشویم و اگر نتوانستید باید باجگزار ما باشید. دیو رسام چهل روز زمان خواست، اما هیچ یک از دانایان آن سرزمین نتوانستند ((وین اردشیر)) را چاره گشایی کنند و به این ترتیب شاه هندوستان پذیرفت که باجگذار ایران باشد.
_ شطرنج
:
_ 30
مهره: نشانگر 30 شبانه روز، یک ماه
.
_24
خانه: نشانگر 24 ساعت شبانه روز
.
_4
قسمت زمین: 4 فصل سال
.
_5
دست بازی: 5 وقت یک شبانه روز
.
_ 2
رنگ سیاه و سپید: شب و روز
.
_
هر طرف زمین 12 خانه دارد: 12 ماه سال
.
_
تخته نرد:
_ تخته: کره ی زمین
.
_
زمین بازی: آسمان
.
_
تاس: ستاره ی بخت و اقبال
.
_
گردش تاس ها: گردش ایام
.
_
مهره ها : انسانها
.
_
گردش مهره ها در زمین: حرکت انسانها(زندگی
).
_
برداشتن مهره در پایان هر بازی: مرگ انسانها
.
_
اعداد تاس
:
_ 1:
یکتایی و خدا پرستی
.
_ 2:
آسمان و زمین
.
_ 3:
پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک
.
_4:
شمال، جنوب، شرق، غرب
.
_5:
خورشید، ماه، ستاره، آتش، رعد
.
_6:
شش روز آفرینش.

_ تخته نرد.
مهره
تاس
ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

هانری ماتیس(نقاش معروف فرانسوی) از جوانی عادت داشت هر هفته برای دیدن رنوار، (نقاش کبیر فرنسوی) به آتلیه اش برود.مدتی بود که رنوار دچار بیماری ورم مفاصل شده بود، و ماتیس همیشه به استادش پیشنهاد می کرد که کمی به خودش استراحت بدهد.
یک روز ماتیس متوجه شد که استاد با هر حرکت قلم مو ناله می کند. ماتیس نتوانست تحمل کند و گفت: "استاد ، آثار شما همین طوری هم زیبا و مهم هستند، چرا اینگونه خودتان را شکنجه می کنید؟"
استاد گفت:"ساده است! زیبایی می ماند، اما درد و رنج در گذر است!"                                                                    
شاعری می سراید:
آموختن آسان نیست! خستگی هر آن در کمین است، آزرده می شوی، احساس شکست می کنی، شک می کنی که رها کنی و بگذری، می خواهی بر کناری روی و وانمود کنی که اتفاقی نیفتاده، اما نه! تو بازنده نیستی، که یک مبارزی! باید گاه بگرییم تا بتوانیم روزی بخندیم، باید آزرده باشیم تا روزی توانمند باشیم، اگر پیوسته بکوشی و ایمان داشته باشی، در پایان، پیروزی از آن تو خواهد بود!
***
گفت: ای گم کرده راه زندگانی، دل بد مکن! اینجا سرای درد و رنج است، هر کس که در دنیا ندارد اندوه، بیهوده جو، بیهوده گو، بیهوده گرد است. ما رهروان مقصد آزادگانیم، سر منزل پاکان رهی دارد غم آلود، آن را که می خواهند پاک از عیب ها کرد، در کوره های تلخ کامی می گدازند، تا از وجودش طلای ناب سازند.
 ***
و این سطرها انشاالله مقدمه ای خواهد بود برای پایان یک سکوت تلخ، یک فریاد فرو خورده و خاموش.
برای فوران آتشفشان بغض و اندوه این چند مدت... این روزها...این شب ها...
هنوز خسته و اندوهگین و بهت زده ام...
این جملات به خواست و یاری خدا، مقدمه ای خواهد بود برای نوشتن درد نامه ها...برای گفتن از دردها و رنج ها و اندوه ها...
از بعد از انتخابات...از نداها و جوانان به خون غلطیده مان...از جان های خاکستر شده ی در آسمانمان، از بی تفاوتی دولت و رسانه ی ملی مان! از پخش برنامه های شاد و موزیک های مفرح در روز فاجعه مان!  و از یک دنیا تلخی و سیاهی...



 

ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

 

یک ادعای باور نکردنی درباره صدام حسین رهبر عجیب و غریب عراق: یکی از معشوقه های هیتلر در تاریخ 20 آوریل 1937 صدام را به دنیا آورد! مخبران نازی با گسیل به بیمارستان، صدام را به تکریت بردند.

این ادعاها در کتابی با عنوان "فرزند رایش" نوشته De Sales که دو روز قبل در امریکا روانه بازار کتاب شد مطرح شده است.

 

این ادعا حتی تئوریسینهای خبره را نیز در شوک فروبرد! در کتابی که دو روز قبل در آمریکا روانه بازار شد ادعا می شود صدام فرزند نامشروع هیتلر است. طبق ادعای کتاب "J.P De Sales" با عنوان "فرزند رایش" در سال 1936 یکی از معشوقه های جوان هیتلر حامله شد. از این ماجرا حتی هیتلر نیز بی خبر بود، سرویس مخفی آلمان از بیم آنکه این نوزاد برای فوهرر دردسرساز شود دختر جوان را برای زایمان به بیروت منتقل کرد.

در همان زمان، مأمور سرویس اطلاعاتی آلمان، "رینهارد هوفمان" در بغداد در حال مذاکره با یک جوان عرب به نام "خیرالله تولفا" بود. هوفمان با پرداخت مبلغ قابل توجهی پول به تولفا، از او می خواهد نوزادی را که در آوریل متولد خواهد شد به یک خانواده مطمئن و مناسب بسپارد.

توفلا نیز برای نگهداری از کودک، خواهرش صبحا را که وی نیز در آوریل بچه دار می شد پیشنهاد داد.

معشوقه هیتلر، صدام را در 20 آوریل 1937 به دنیا آورد. هفت روز بعد، هنگامی که صبحا را درد زایمان گرفته بود، مأموران مخفی نازی وارد بیمارستان بیروت شدند و به زور، نوزاد (صدام) را از آغوش مادرش جدا کردند. در همان شب، مأموران طفل را مخفیانه به تکریت برده و در زاغه ی خانواده فقیر توفلا گذاشتند. در همان اثنا، خیرالله در حال برنامه ریزی بود که کسی متوجه نشود خواهرش فرزند زن دیگری را به عنوان فرزند خود می خواند.

در ایبن بین یک اتفاق عجیب افتاد؛ فرزند صبحا مرده به دنیا آمد و صبحا نیز بخاطر خونریزی شدید بیهوش شده بود. خیرالله از این فرصت استفاده کرد و فرزند هیتلر را به جای فرزند خواهرش گذاشت. نوزاد مرده را هم مأموران مخفی آلمانی از میان بردند.

صدام هنگامی که بزرگ شد مدعی شد که نام پدرش حسین الماجد است و پدرش قبل از تولدش، آنها را ترک کرده است.

دایی صدام، خیرالله که سمپات نازی ها بود و دیدگاهی افراطی درباره ملیت عرب داشت در سال 1941 به نیروهای "راشد علی" که علیه انگلیسی ها قیام کرده بودند پیوست و به همین دلیل مدت 6 سال را در زندان گذراند. وی به عنوان رئیس دولت صدام و همچنین مدتی نیز به عنوان شهردار بغداد ایفای نقش کرده بود.

کتابی مناقشه برانگیز

در کتاب " فرزند رایش" ادعا می شود که دو دیکتاتور تاریخ، صدام و هیتلر با هم ارتباط خونی دارند و صدام فرزند نامشروع هیتلر و معشوقه اش است. در این کتاب ادعا می شود مأموران مخفی نازی از تمام این جریانات اطلاع دارند.

آلمان نازی ارتباط گرمی با رهبران عراق داشت. آدولف هیتلر در سال 1932 به پادشاه عراق یک مرسدس LK500 هدیه کرده بود.

این هم برخی از دلایلی که احتمال بالا را تقویت می کند:

صدام بارها گفته بود که پدرش را نمی شناسد

وی به عنوان یک فرزند بی پدر توسط دائی اش بزرگ شده بود. ارتباط دایی وی با نازی ها مدتها قبل اثبات شده بود

صدام و هیتلر به لحاظ ظاهری بسیار شبیه هم هستند

چگونه یک فرزند یتیم در خاورمیانه می تواند بدون کمک از کشورهای قوی ای مثل آلمان به یک دیکتاتور تبدیل شود؟

صدام حسین در تمام طول عمر خود از سوی آژانس های آلمانی محافظت می شد. هنگام تحریم عراق از سوی سازمان ملل، شرکت های آلمانی در عراق فعال بودند.

مهندس آلمانی "کارل برند اسر" Karl Bernd Esser پناهگاه صدام را ساخته بود. پدر بزرگ این شخص همان کسی بود که پناهگاه هیتلر را ساخته بود!


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

اسکندر مقدونی در سی و سه سالگی در گذشت . روزی که این جهان را ترک می کرد خواست یک روز دیگر هم زنده بماند ، فقط یک روز دیگر ، تا بتواند مادرش را ببیند . آن 24 ساعت فاصله ای بود که باید طی میکرد تا به پایتختش برسد . اسکندر از راه هند به یونان بر می گشت و به مادرش قول داده بود وقتی که تمام دنیا را به تصرف خود در آورد بازخواهد گشت و تمام دنیا را یکپارچه به او هدیه خواهد کرد .

بنابراین اسکندر از پزشکانش خواست تا 24 ساعت مهلت برای او فراهم کنند و مرگش را به تعویق اندازند .

پزشکان پاسخ دادند که کاری از دستشان بر نمی آید ، و گفتند که او بیش از چند دقیقه قادر به ادامه ی زندگی نخواهد بود .

اسکندر گفت : (( من حاضرم نیمی از تمام پادشاهی خود را ، یعنی نیمی از دنیا را ، در ازای فقط 24 ساعت بدهم .))

آنها گفتند : (( اگر همه ی دنیا را هم که از آن شماست بدهید ما نمیتوانیم کاری برای نجاتتان صورت بدهیم . اکری غیر ممکن است . ))

آن لحظه بود که اسکندر بیهوده بودن تمامی کوششهایش را عمیقا درک کرد .

با تمام دارایی اش که کل دنیا بود نتوانست حتی 24 ساعت را بخرد . سی و سه سال از عمرش را به هدر داده بود برای تصاحب چیزی که با آن حتی قادر به خریدن 24 ساعت هم نبود .

متوجه شد که به خاطر این دنیای واهی باید با نومیدی و محرومیت کامل جهان را ترک کند .

تمام مردان جاه طلب با ناامیدی از دنیا می روند . بیشتر انسانها در ناامیدی زندگی می کنند و در ناامیدی از دنیا می روند . قناعت به سادگی یعنی درک این نکته که خواسته ها در زندگی غیر عقلایی و احمقانه ان


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
        

ورودی غار کیارم

غار کیارام یا غار وسط دل دل در 6 کیلومتری ضلع شرقی روستای فرنگ از توابع دهستان فارسیان، بخش گالیکش شهرستان مینودشت قرار گرفته است. و دارای مختصات طول جغرافیایی 38 – 55 و عرض جغرافیایی 13 – 37 و ارتفاع از سطح دریا و آب های آزاد 705 متر می باشد.

موقعیت روستای کیارام و فرنگ(غار کیارام)
غار وسط دل دل در تیرماه و مرداد ماه 1342 خورشیدی(1964 م) توسط پرفسور مک برنی مورد بررسی، شناسایی و گمانه زنی باستان شناختی قرار گرفت که نتیجه آن، پیدایش مواد فرهنگی از دوره های اسلامی، عصر آهن و ابزار های سنگی دوره پارینه سنگی بود مشابه فرهنگی موستری بود. هیات عملی دانشگاه کمبریج به سرپرستی وی، منطقه بین بابل(مازندران) و مشهد(خراسان رضوی) را مورد بررسی و بازدید قرار داد. هدف هیات علمی یاد شده، بررسی و شناسایی مکان های پارینه سنگی جدید بود. در طول بررسی خود، 25 دهانه غار را شناسایی نمودند که تعداد 10 دهانه آن ارزش گمانه زنی باستان شناختی داشتند. غار کیارام یک، با مختصات طول جغرافیایی 47 – 55 و عرض جغرافیایی 17 - 37 و غار کیارام دو، با مختصات طول جغرافیایی 47 – 55 و عرض جغرافیایی 14 - 37 در استان گلستان قرار گرفته اند. در غار کیارام دو تنها دو عدد فسیل استخوان و چند قطعه سنگ چخماق پیدا کردند.
این غار برای دومین بار در سال 1379 خورشیدی توسط هیئت بررسی و شناسایی غارهای استان گلستان به سرپرستی جبرئیل نوکنده مورد بازدید، بررسی و مطالعه قرار گرفت. اولین فصل بررسی و باستان شناسی غارهای استان گلستان در سال 1379 با هدف شناسایی غارهای پیش از تاریخ و مکان های استقراری و ثبت آن ها در فهرست آثار ملی کشور انجام گردید. عمده حوزه مطالعاتی آن، شهرستان مینودشت و بخش گالیکش بود. حاصل این پژوهش، کشف تعداد 26 دهانه غار و پناهگاه صخره ای بود که از این تعداد 20 دهانه غار دارای آثار استقرارهای مختلف فرهنگی بود. او در بررسی خود در یک غار موفق به کشف مصنوعات و ابزارهای سنگی گردید. دیگر غارهای این منطقه بدون آثار استقراری مشخص از دوره پارینه سنگی بودند.
غار وسط دل دل در ادبیات باستان شناسی به غار کیارام یک مشهور است، زیرا هیئت علمی دانشگاه کمبریج از روستای کیارام به غار دسترسی پیدا کردند، به همین علت نام روستای کیارام را بر روی غار نهادند، در حالی که این غار در گویش محلی«دره چفت» خوانده می شود و جزو روستای براین است.
غار کیارام با مشخصات«اثر تاریخی غار وسط دل دل» واقع در شهرستان مینودشت، 6 کیلومتری ضلع شرقی روستای فرنگ، بخش گالیکش، در تاریخ 22/4/79 به شماره 2722 و با قدمت پارینه سنگی میانه و عصر آهن و اسلامی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
مشخصات غار کیارام:
در جلوی غار یک رودخانه فصلی وجود دارد که 7 متر پایین تر از کف غار است. ارتفاع دهانه غار در بلندترین نقطه در حدود 240 سانتیمتری و کمترین ارتفاع در انتهای آن حدود 20 سانتیمتری است. عمق غار در حدود 24 متر می باشد. از انتهای غار تا 5/19 متری از دهانه غار، از سقف غار قطرات آب می چکد که در نتیجه آن یک بستر آهکی را تشکیل داده است. کف غار صخره ای بوده و به علت استفاده مستمر برای سکونت دام(گوسفند و بز و... ) پوشیده از فضولات می باشد. نور کافی در داخل غار وجود دارد که تقریباً تا انتهای آن روشن است.
سقف غار از جنس رسوبات سنگی آهکی است، و در آن نحوه قرار گیری رگه های زمین ساختی که به طرز جالبی روی هم قرار گرفته، بسیار مشخص است. بخشی از سقف غار فرو ریخته و آثار ریزش و آوار در کف غار کاملاً مشهود می باشد. در دهانه غار رگه های سیاه رنگ براقی دیده می شود که در استفاده مستمر و استقرار طولانی به وجود آمده است.
دسترسی به غار بسیار آسان و مسیر رسیدن به آن دشوار نیست. دسترسی آسان، نزدیکی به منبع تأمین آب(رودخانه فصلی جلوی دهانه غار)، روشنایی نسبی داخل غار، امنیت و موقعیت جغرافیایی آن از جمله ویزگی هایی است که سبب برتری این غار و علت استفاده دراز مدت و پیوسته آن در طول تاریخ و استقرار در آن شده است. اطراف غار پوشش جنگلی انبوه و متراکم دارد.
مصنوعات و ابزارهای سنگی این غار شامل تراشه ، ابزارهای کوچکی است که مشابه مصنوعات و ابزارهای سنگی فرهنگی موستری غارهای زاگرس و غار تشیک تاش ازبکستان است. بقایای جانوری به دست آمده شامل گاو وحشی، گوزن قرمز و کرگدن است. غار کیارم تنها محوطه پارینه سنگی است که بقایای کرگدن در آن شناسایی شده است. بقایای جانوری بدست آمده حاکی از وجود یک محیط جنگلی در اطراف غار در آن دوره بوده است. این غار مورد سکونت گروه های شکار و جمع آورندگان غذا بوده است. طبق نظر مک برنی، احتمالاٌ این مکان به دوره پارینه سنگی میانه(حدود 100 هزار سال پیش) می رسد. و احتمالاٌ طی یک دوره میان یخچالی یا طی یک دوره کوتاه گرم و در آخرین دوره یخچالی مور استفاده انسان بوده است.
غار وسط دل دل قدیمی ترین غار مسکونی در شمال کشور(گیلان، مازندران و گلستان) محسوب می گردد. تاکنون سه غار به نام های کمربند، هوتو(هاتو) و علی تپه در بهشهر مازندران شناسایی و مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفته اند که غار وسط دل دل(کیارام) از همه آن ها قدیمی تر است.
نشانه گردونه مهر:
بر دیواره صخره ایی سمت راست دهانه غار(ضلع شمالی)، نگاره گردونه مهر که در داخل یک دایره حجاری شده است را مشاهده نمود. قطر تقریبی داره حدود 10 الی 15 سانتی متر و عمق حجاری بین 1 تا 3 میلی متر متفاوت می باشد. جهت حرکت ضلع ها یا شاخه های گردونه مهر در جهت حرکت عقربه های ساعت است. گردونه های مهر هندی(که تیره دیگر از قوم آریایی هستند) بر خلاف جهت حرکت ساعت می باشد. متاسفانه به علت گذشت زمان و جنس صخره ها این نگاره در حال کم رنگ شدن و نهایتاٌ محو کامل می باشد.
منابع:
1- مدیریت میراث فرهنگی استان گلستان، راهنمای آثار تاریخی استان گلستان، سال 1379 ص 4.
2- مدیریت فرهنگی استان گلستان، پرونده پیشنهاد ثبت غار کیارام در فهرست آثار ملی کشور، مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان، سال 1379 ، ص 1.
3- الف) نوکنده جبرئیل، با همکاری حمید عمرانی، طرح بررسی باستان شناسی غارهای استان گلستان، مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان، آبان ماه 1379 ص 38 .
4- برهانی، محمد مهدی، با همکاری علیرضا حصارنوی و رجب محمد ضروری ف بررسی و شناسایی باستان شناسی شهرستان مینودشت(گزارش توصیفی، مقدماتی)، جلد اول، مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گلستان ف تیرماه 1384 ، ص 8
5- الف ) طرح بررسی باستان شناسی غارهای استان گلستان ص 38.
6- دکتر بختورتاش، نشان راز آمیز، گردونه خورشید یا گردونه مهر ، ص 14.


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

سالروز درگذشت بهرام چوبین و نگاهی به کارهای اول
مولف «تاریخ نوابغ نظامی» که کتابی به زبان انگلیسی است، روز درگذشت سپهبد بهرام مهران (بهرام چوبین) ژنرال معروف و نابغه نظامی قرن ششم میلادی ایران را پنجم ماه مه سال 592 میلادی ذکر کرده است. وی که در «ری» به دنیا آمده بود در خراسان خاوری درگذشت.
    به نوشته برخی از تاریخ نگاران، سامانیان که باعث احیاء زبان فارسی و فرهنگ ایرانی شدند از نسل بهرام چوبین بوده اند.
    مخالفت بهرام چوبین با پادشاه شدن خسرو پرویز که مآلا به پایان عمر امپراتوری ایران در عهد باستان انجامید از فصول آموزنده تاریخ عمومی است.
    خسرو پرویز هنوز پایه های سلطنتش را استوار نکرده بود که با ضدیت ژنرال بهرام چوبین رو به رو شد زیرا که بهرام شنیده بود خسرو پرویز بر ضد پدرش کودتا کرده بود. خسرو پرویز چون یارای ایستادگی در برابر ژنرال بهرام را نداشت 23 نوامبر سال 589 میلادی به قسطنطنیه فرار کرد تا از موریس امپراتور روم شرقی کمک بخواهد.
     موریس که در انتظار چنین فرصتی بود یک سپاه کامل در اختیار خسرو دوم قرار داد و خسرو با کمک این سپاه و هواداران داخلی اش در نبرد سال 591 میلادی پیروز شد و بر تخت نشست، بهرام به خراسات رفت و بعدا در همانجا درگذشت.
    مورخان تاریخ جنگها، جنگ بلخ در سال 588 را که فاتح آن بهرام چوبین بود، نبردی بی سابقه توصیف کرده اند زیرا در آن، نوعی موشک بکار رفت و به علاوه، یک سپاه کوچک از لحاظ شمار افراد، یک ارتش بسیار بزرگ را شکست داده بود. به نوشته این مورخان،
    28 نوامبر سال 588 میلادی در بلخ، ارتش ایران به فرماندهی ژنرال بهرام مهران در جنگ با خاقان «شابه» امپراتور سرزمین های شمال غربی چین که به خراسان بزرگتر دست اندازی کرده بود از سلاح تازه ای که در آن نفت خام بکار رفته بود استفاده کرد.
     خاقان شابه (خاقان = خان خانها ـ امپراتور، این واژه با تلفظ خاگان هنوز در مغولستان بکار می رود) زمانی از لشکر کشی ایران آگاه شد که بهرام تنها چهار روز تا بلخ فاصله داشت، و چون شنید که بهرام با کمتر از 13 هزار نفر آمده است چندان نگران نشد و با تمامی مردان قادر به حمل سلاح خود که مورخان یکصد تا سیصد هزار تن گزارش کرده اند به مقابله با بهرام شتافت.
     در روز نبرد، بهرام به واحدهای آتشبار (نفت اندازان) توصیه کرد که حمله را با پرتاب پیکانهای شعله ور آغاز کنند و ادامه دهند تا آرایش سپاهیان خاقان بر هم خورد و قادر به تنظیم آن هم نباشند و به سواران کماندار (اسواران) گفت که همزمان با حمله نفت اندازان، با تیر چشم فیلها را هدف قرار دهند، و در این جریان، خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقیم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد که کشته شد، سپاه عظیم او متلاشی گردید و پسر وی نیز بعدا به اسارت درآمد و جنگ فقط یک روز طول کشید که از شگفتی های تاریخ نظامی جهان است.
    مورخان نظامی درباره نفت اندازهای ژنرال بهرام چنین نوشته اند: بهرام در زمانی که از سوی شاه ایران حاکم چارک شمال غربی بود (یک چهارم قلمرو ایران، از ری تا مرز شمالی گرجستان و داغستان کنونی شامل ارمنستان، آذربایگان و کردستان. در آن زمان، ایران به چهار ابر استان تقسیم شده بود که هرکدام را چارک نوشته اند) هنگام بازدید از محل فوران نفت خام در ناحیه بادکوب (باکو) در ساحل جنوبی غربی دریای مازندران و آگاهی از قدرت اشتعال این ماده، تصمیم گرفت که از آن نوعی سلاح برای واحدهای رزمی ساخته شود و این کار به مهندسان ارتش واگذار شد. ظرف مدتی کوتاهتر از یک سال، پیکانی ساخته شد که بی شباهت به راکت های امروز نبود و این پیکان حامل گوی دوکی شکل آغشته به نفت خام بود که از روی تخته ای که بر پشت قاطر قرارداشت با کشیدن زه پرتاب می شد. طرز پرتاب آن بی شباهت به کمان نبود. دستگاه، از یک زه (روده خشک شده) و چوب گز (نوعی درخت مناطق خشک) ساخته شده بود که آن را بر تخته ای سوار می کردند و دارای یک ضامن بود و پنج مردخدمه آن را تشکیل می دادند که دو نفر از آنان کمانکش بودند، نفر سوم نشانه گیری می کرد و فرمانده این آتشبار بود، مرد چهارم مامور شعله ورساختن قسمت آغشته به نفت خام (پیکان) بود و مهمات رسانی می کرد و نفر پنجم مواظب قاطر بود و از هر واحد آتشبار، هشت نیزه دار مراقبت می کردند که ضمن عملیات مورد حمله قرار نگیرد.
     این مورخان در این باره که چرا بهرام با 12 تا13 هزار مرد به جنگ یک ارتش یکصد تا سیصد هزارنفری شتافت چنین نوشته اند:
    «هرمز» شاه وقت از دودمان ساسانیان، وقتی شنید که خاقان «شابه» وارد اراضی ایران در شمالشرقی خراسان (تاجیکستان فعلی و شمال افغانستان امروز) شده، بلخ را مرکز خود قرار داده و عازم تصرف کابل و بادغیس است ژنرالهای ایران را به تشکیل جلسه ای در شهر تیسفون (مدائن، نزدیک بغداد) پایتخت آن زمان ایران فراخواند و تصمیم خود را به اخراج فوری خاقان از قلمرو ایران به آنان اطلاع داد و خواست که ترتیب کار را بدهند. هرمز گفت که طبق آخرین اطلاعی که به ارتشتاران سالار (ژنرال اول ارتش ایران) رسیده، «خاقان شابه» دارای 300 هزار مرد مسلح و چند واحد فیل جنگی است.
     ژنرالها پس از تبادل نظر، بهرام چوبین را برای انجام این کار خطیر برگزیدند و او ماموریت را پذیرفت. بهرام از میان ارتش پانصد هزار نفری «آماده» ایران، حدود 12 هزار مرد جنگدیده 30 تا 40 ساله (میانسال) را برگزید که اضافه وزن نداشتند و میهندوستی آنان قبلا به ثبوت رسیده بود و بیش از سایرین قادر به تحمل سختی بودند و در جنگ سواره و پیاده تجربه داشتند. وی به هر سرباز سه اسب اختصاص داد و با تدارکات کافی عزم بیرون راندن زردها را از خاک وطن کرد.
     بهرام به جای انتخاب راه معمولی، از تیسفون به اهواز رفت و سپس از طریق یزد و کویر خود را به خراسان رساند به گونه ای که خاقان متوجه نشده بود. بهرام که در جنگ اعتقاد به روحیه سرباز بیش از هر ابزار دیگر داشت، ضمن راه هر دو روز یک بار سربازان را جمع می کرد و برای آنان از اهمیت وطندوستی و رسالتی که هر فرد در این زمینه دارد سخن می گفت و آنان را امید ایرانیان می خواند ـ مردمانی که می خواهند آسوده و در آرامش و با فرهنگ خود زیست کنند. بهرام بالاخره با همین سپاه ارتش خاقان را شکست داد.
    و اما درباره درگیری ژنرال بهرام مهران با خسرو پرویز:
     هنگامی که بهرام سرگرم پس راندن خاقانیان به آن سوی کوههای پامیر، و ایجاد استحکامات در مرز سین کیانگ و کاشغرستان امروز بود، شنید که در پایتخت، پسر شاه (خسرو پرویز) بر ضد پدرش کودتا کرده است که برق آسا خود را به تیسفون در ساحل دجله رساند. خسرو پرویز فرار کرد و به امپراتور روم پناهنده شد و بهرام تا تعیین شاه بعدی زمام امور را به دست گرفت که پرویز فراری با دریافت کمک از امپراتور وقت روم به جنگ او آمد. در آستانه نبرد، قسمتی از ارتش ایران به پرویز پیوستند که بهرام پس از چند زد و خورد مختصر، خروج از صحنه سیاست را بر ادامه برادرکشی و قتل ایرانی به دست ایرانی که امری ناپذیرفتنی بود ترجیح داد و به خراسان بازگشت و تا پایان عمر در همانجا باقی ماند.

ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
<      1   2   3   4   5      >