سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دنیای فناوری و اطلاعاتpolymer (شیمی.نانو.مکانیک.پلاستیک.لاستیک.)


عاشق آسمونی
عاشقان
لحظه های آبی
پرسه زن بیتوته های خیال
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
هو اللطیف

● بندیر ●
مهندسی پلیمر(کامپوزیت.الاستومر. پلاستیک.چسب ورزین و...)
بی عشق!!!
آخرین روز دنیا
مُهر بر لب زده
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
کانون فرهنگی شهدا
یک کلمه حرف حساب
روانشناسی آیناز
داشگاه آزاد دزفول
.: شهر عشق :.
بانک اطلاعاتی خودرو
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
پتی آباد سینمای ایران
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
نور
توشه آخرت
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
ایـــــــران آزاد
پزشک انلاین
این نجوای شبانه من است
رویابین
* روان شناسی ** ** psychology *
حباب زندگی
ثانیه
دست نوشته
در تمام بن بستها راه آسمان باز است
مهندسی متالورژِی
دوزخیان زمین
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
mansour13
به دلتنگی هام دست نزن
حقوق و حقوقدانان
هامون و تفتان
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
کشکول
وبلاگ تخصصی مهندسی عمران
خبرهای داغ داغ
باران کوثری
عشق صورتی
دنیای بهانه
عشق طلاست
خانه اطلاعات
من هیچم
قدرت ابلیس
غلط غولوت
انجمن مهندسان ایرانی
just for milan & kaka
چالوس و نوشهر
نامه ی زرتشت
دنیای واقعی
تارنما
سامانتا
دختر و پسر ها وارد نشند اینجا مرکز عکس های جدید ودانلوده
محرما نه
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ماهیان آکواریمی
قدرت شیطان
.... تفریح و سرگرمی ...
عد ل
راز و نیاز با خدا
عاشقان میگویند
جزیره ی دیجیتالی من
خلوت تنهایی
پرسش مهر 9
نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا
اس ام اس عاشقانه
طوبای طوی
قلم من توتم من است . . .
منتظران دل شکسته
محمدرضا جاودانی
روح .راه .ارامش
اهلبیت (ع)
::::: نـو ر و ز :::::
باور
در سایه سار وحدت
چشمای خیس من
جالبــــــــــات و ....
دنیای پلیمر
کسب در آمد از اینترنت
سخنان برگزیده دکتر شریعتی
شناسائی مولکول های شیمیائی
بانک اطلاعات نشریات کشور
استاد سخن پرداز
لینکستان
سایت تخصصی اطلاع رسانی بازیافت
صنعت خودرو
پلیمرهای نوری
انجمن های تخصصی مهندسی پزشکی
سایت تخصصی پلیمر
مهندسی صنایع پلیمر
فرشته ای در زمین
نجوا
مجلات دانش پلیمر
امام رضا
سکوت شب
برای آپلود مطلب اینجا را کلیک کنید
وبلاگ تخصصی گزارش کار های آزمایشگاه
پشت خطی
بانک اطلاعات نشریات کشور
کتابخانه عرفانی ما
فناوری
بهترین سایت دانلود رایگان
آگهی رایگان صنایع شیمیایی
امار لحظه به لحظه جهان
محاسبه وزن ایده ال
کتابخانه مجازی ایران
مرکز تقویم
عکس هایی از سرتاسر جهان
سایت اطلاعات پزشکی
موتور ترجمه گوگل
پایگاه اطلاع رسانی شغلی

اولین دانشنامه نرم افزار ایران
بانک مقالات روانشناسی
جدول
اپلود عکس
اوقات شرعی
ضرب المثل ها وحکایت ها
متن فینگیلیش بنویسید و به فارس
دانلود نرم افزار
سایت تخصصی نساجی
طراح سایت
مرجع اختصاصی کلمات اختصاری
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
این چیه؟
معماری

به نظر شما پیام مدیریتی این تصویر چیست؟


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

در زمین دو نسل، دو قافله، دو قبیله زیسته اند:‏ مردان متن و مردان حاشیه.
کسانی که در متن می زیسته اند همیشه جهان را آن گونه که خود می خواسته اند تعبیر می کرده اند و از عالم،عالمی تعبیر شده می خواستند. که در تعبیرشان هم توصیف عریان بود و هم ستایش و هم حتی اعتراض بر همه ی آن ها. ( بر نیاشوبید! الان منظورم را می گویم. می خواهم بدانم می شود حرف آخر را همین اول زد یا نه ؟)
 اما کسانی که از تعبیر آدمیان از جهان خسته  شده بودند، دلزده از ایشان و البته دلگشوده به خویشتن ـ تا از دلزدگان محض جدا شوند این را گفتم‍. دلزدگان همانانند که گریزان از جهان به خویشتن روی می آورند برای اثبات خود و نفی غیر خویش و در آتش خود خاکستر می شوند. به عکسِ آنان که در همه کس خود را می بینند و در نفی این همه کس ناچار از نفی خودند و جستجوی او ـ به حاشیه آمدند و کوشیدند دست از تعبیر بکشند. آنگاه جهان برای آنان نمایشی از ظلمت و روشنایی و سایه و سایه دار شد. و گروهی از آنان در پی نورالانوار، نور شدند.


از آن سپس به شهر آدمیان بازگشتند و به خستگان، کوی حاشیه را و به متن سازان (شمامی توانید به جای واژه ی متن هر چیزی را که قابل ساخت و ساز باشد بگذارید)، وعده ی باز گشت حاشیه نشینان را دادند تا خوابشان آشفته شود.


که نشد.


از این روست که انقلابی حقیقی به یقین رخ خواهد داد.


حالا از اینجا به بعد می خواهم یک چیزهایی بگویم. مثلا انقلاب مشقِ قیام نهایی بود، اما سفره داری انقلاب و تلاش برای ریشه کردن آن در متن خاک، حاشیه های تازه برای هجرت به کوی حقیقت ساخت. آنان که بیگانگان خاکند، و نه دیروز، نه امروز و نه فردا هیچ  کس را شایستگان حقیقی سکه زدن نمی دانند‍، پرچم های خویش را در خاک خود فرو کرده اند برای خیزش پس فردا. چرا که آیین حقیقت منزل نکردن است.


 


ای مدنی برقع و مکی نقاب


سایه نشین چند بود آفتاب ....


...سکه تو زن تا امرا کم زنند


خطبه تو خوان تا خطبا دم زنند


 


 


 


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

شخصیت خود را محک بزنی


 

به این تست شک نکنید. این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسی است که این روزها در اروپا بین روانشناسان در جریان است. پاسخهایش هم اصلاً کار دشواری نیست. کافی است کمی به خودتان رجوع کنید. یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد و جوابی را که انتخاب می کنید یادداشت کنید که بتوانید امتیازهایی که گرفته اید جمع بزنید..

حاضرید؟
ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

بیل گیتس  هر از گاهی در دانشگاهها و دبیرستانهای آمریکا با دانشجویان و دانش آموزان  ملاقات  داشته  و برای  آنها  سخنرانی می کند .گیتس  اخیرا طی یک  سخنرانی  در یکی  از دبیرستانهای  آمریکا  خطاب به دانش آموزان  جمله ای  گفت که خیلی  سروصدا کرد. او گفت  در دبیرستان های آمریکا خیلی  چیزها  را به دانش  آموزان نمی آموزند.او در ادامه سخنرانی اش هفت اصل مهم را که  دانش آموزان در دبیرستان فرا نمی گیرند به شرح زیر نام  برد:

اصل اول : در زندگی  هیچ چیز  عادلانه نیست  و بهتر است  با این حقیقت کنار بیایید.

اصل دوم: دنیا  هیچ ارزشی برای  عزت نفس  شما قایل  نیست .در این دنیا  از شما انتظار می رود  قبل از اینکه  نسبت به خودتان  احساس خوبی داشته باشید کار مثبتی  انجام دهید.

اصل سوم : پس  از فارغ التحصیل شدن  از دبیرستان  و استخدام  شدن، کسی به شما حقوق فوق  العاده  زیادی  پرداخت نخواهد کرد.به همین  ترتیب قبل از  آنکه بتوانید به مقام  و موقعیت بالاتری  برسید باید برای  مقام و مزایایش زحمت بکشید.

اصل چهارم : اگر فکر می کنید آموزگارتان سخت گیر  است در اشتباه هستید.پس  از استخدام شدن  متوجه خواهید شد که رییس  شما سخت گیرتر از آموزگارتان است چون  امنیت  شغلی  آموزگارتان  را ندارد.

اصل پنجم : آشپزی  در رستورانها  با غرور و شان  شما تضاد ندارد.پدربزرگ های ما برای  این کار  اصطلاح  دیگری  داشتند از نظر آنها  این  کار یک فرصت  بود .

اصل ششم : اگر در کارتان موفق نیستید والدین خودتان را ملامت  نکنید از نالیدن  دست بکشید و از  اشتباهات خود درس  بگیرید.

اصل هفتم : قبل از آنکه  شما  متولد بشوید  والدین  شما هم جوانان  پر شوری  بودند و شاید  هرگز  به قدری که اکنون  به نظر شما می رسد  ملال آور نبوده اند.


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

به نام خدا

نازی نازی...نترس نازی

 

این فرد نازی(ببخشید،صهیونیست)بر اثر اصابت موشک حماس،از وضعیت عادی خارج شده و چهار خانم( که یکی از آنها عضو گروه نجات است)سعی می کنند او را آرام نمایند.

از زمان شروع تجاوز اسرائیل به مردم مظلوم غزه،خبر های زیادی در مورد وحشیگریهای رژیم خونخوار صهیونیستی پخش گردیده است،اما در مورد حال و هوای جوامع صهیونیستی و اثرات جنگ بر مردم اسرائیل،کمتر صحبت شده است.عکسهایی که من در این بخش تهیه کرده ام تا حدودی وضعیت صهیونیستها را در این چند روزه به تصویر می کشد.

تجمع نیروهای اسرائیلی همراه با ادوات رزمی و سردرگمی آنها:

 

برای دیدن ادامه مطلب و بقیه عکسها اینجا را کلیک فرمایید.

ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

ضرب المثل های به روز و مدرن شده

 

اساتید و بزرگان ادبیات فارسی برای اینکه در آینده ای نه چندان دور، بعضی از ضرب المثل های اصیل ایرانی - به علت وجود بعضی از لغات و اصطلاحات - از بین نروند، تصمیم گرفتند که برخی از این ضرب المثل ها را به گونه زیر بازسازی کنند:
  • بیف استراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته!

  • موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!

  • آب در “آب سرد کن” و ما تشنه لبان می گردیم!

  • آب که سر بالا میره، قورباغه “هوی متال” میخونه!!!

  • پرادو سواری دولا دولا نمیشه!

  • نابرده رنج گنج میسر نمی شود — مزد آن گرفت جان برادر که کلاه برداری کرد

  • “کافی میت” نخورده و دهن سوخته!

  • اسکانیا(scania) بیار باقالی بار کن!

  • گر صبر کنی ز قوره، لوپ لوپ سازی!

  • پاتو از پارکتت درازتر نکن!

  • هری پاتر آخرش خوشه!

  • قربون بند کیفتم، تا کارت سوخت داری رفیقتم!

  • گیرم پاپی تو بود فاضل — از فضل پاپی تو را چه حاصل

  • ندیدیم اورانیم ولی دیدیم دست مردم!

  • ادکلن آن است که خود ببوید — نه آنکه فروشنده بگوید

  • ماکرو ویو به ماکرو ویو می گه روت سیاه!

  • بزک نمیر بهار میاد آناناس با خیار درختی میاد!

  • یا منچستریه منچستری یا رُمیه رُمی(AS Rom )

  • سرش بوی پیتزای سبزیجات میده!!!

  • آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب!


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

آی آدمها

که بر ساحل نشسته شاد و خندانید

یک نفر در آب دارد می سپارد جان

یک نفر دارد که دایم دست و پای میزند

روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید

آن زمان که مست هستید از خیال دست یازیدن به دشمن

آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید

که گرفتید دست ناتوانی را 

امسال تعطیلات تابستان برای شرکت در یک کارگاه اموزشی  رشته ی خودم به دانشگاه صنعتی اصفهان رفتم  استادمان پرفسور ال یان هامبورگ استاد دانشگاه امستردام هلند بود انچنان شیفته ی تدریس این استاد شدم که دوست داشتم تا اخر عمر شاگرد ایشان باشم به همین خاطر از دوستم که فرصت مطالعاتی خود را نزد ایشان در هلند گذرانده بود راهنمایی خواستم تا بتوانم به خارج رفته و در انجا تحصیل کنم به خاطر اینکه تعلق خاطر خود را از جامعه خود قطع کنم وبلاگی که در ان به ریشه یابی مشکلات روستای برزنون از دیدگاه فکری خود می پرداختم را حذف کردم و عزم خودرا جزم کرده و تصمیم به رفتن از این کشور گرفتم و خود را برای همه چیز اماده کردم یا مرگ یا رسیدن به هدف

اما به محض اینکه به روستای خود برگشتم انگار خودرا متعلق به یک جامعه دیگر یافتم  به ناگاه به یاد سخنی از جناب طالبی سرپرست دانشگاه پیام نور سرولایت افتادم که می گفتند ما بچه های کویر از کنار کوره های اجرپزی رد می شویم و خود به چشم خود می بینیم که اطفال خردسال که اکثریت انها از اقوام خودمان هستند به کارهای سخت مشغولند ولی یک فردی که در محیط شهری زندگی می کند شاهد خوشگذرانیها ی جوانان و کودکان جامعه خود می باشد

اری زندگی به انسان درسهایی می دهد که در هیچ دانشگاهی تدریس نمی شود و تصمیماتی که انسانها می گیرند وابسته به شرایط خاص انهاست نمی دانم به عنوان نقطه ضعف خود معرفی کنم یا نقطه قوت اما انچه که هست این می باشد که وابستگی به وطنمان و قرار گیری درد روستا درکنار دردهایمان از انرژی ما کاسته و انچنان که بقیه تصمیم می گیرند و به ان می رسند ما نمی توانیم به تصمیمات خود برسیم 

خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر

این هبوط بی دلیل این سقوط ناگذیر

آسمان بی هدف، بادهای بی طرف

ابرهای سربه راه، بیدهای سربه زیر

ای نظاره شگفت ای نگاه ناگهان

ای هماره در نظر ای هنوز بی نظیر

آیه آیه ات صریح سوره سوره ات فصیح

مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر

مثل شعر ناگهان مثل گریه بی امان

مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر

ای مسافر غریب، در دیار خویشتن

با تو آشنا شدم با تو در همین مسیر

از کویر سوت و کور تا مرا صدا زدی

دیدمت ولی چه دور دیدمت ولی چه دیر

این تویی در آن طرف پشت میله ها رها

این منم در این طرف پشت میله ها اسیر

دست خسته مرا مثل کودکی بگیر

با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر

 

 


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

هر روز که به آخر میرسد دیگر آن را رها کنید.... هر آنچه میتوانسته اید کرده اید.بدون شک بعضی اشتباهات در آن به وقوع پیوسته است.آنها را هر چه سریعتر فراموش کنید. فردا یک روز دیگر است.خوب و با آسودگی خاطر آن را شروع کنید.به طوری که خود را از اسارت مهملات دست و پا گیر رها کنید.امروز،با آن امیدها و فرصت های جدیدش ،عزیز تر از آن است که یک لحظه از آن را در دیروز تلف کنید...

  _-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- _-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- _-_-_-_-_-_-_-_

ما با عوض کردن خود میتوانیم تمام زندگی و گرایش های اطرافیان خود را به سادگی عوض کنیم.

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- _-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- _-_-_-_-_-_-_-_

مغز سر ، استاد بشر است ...بنابراین آنان که فکر میکنند میتوانند ‍، بدان که میتوانند...

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- _-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- _-_-_-_-_-_-_-_

کسانی که هدفی را شروع کرده و به آن نائل میشوند، عمدتا دارای صفات زیرند:

1-پشتکار دارند.

2-از معنویات بهره مندند.

3-شادند.

4- با اراده اند.

5- از قوه تخیل قوی بر خوردارد.

6- خود و توانایی هایشان را باور دارند.

7-جرات دارند.

8- متزلزل نمیشوند.

9- از اعتماد به نفس بالا برخوردارند.

10- هیچ مانعی نمیتواندآنها را از ادامه راه باز دارد و نومیدشان کند.

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- _-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- _-_-_-_-_-_-_-_

پس از آن که تمام تلاش خود را به کار بستی تا به هدف خود برسی و در آن راه آنچه لازمه کار بود فراهم کردی ، باز برای تضمین آن باید توکل کنی به خدای قادر و اسرار آمیز . بدان که تنها راه  رسیدن به آن توکل ،نماز و ستایش است...

 

 


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
چگونه به دوستانمان بگوییم "نه"؟
برخی اوقـات برای شما پیش آمده که در مـقابل خـواسته دیگران،برخلاف میل باطی جواب مثبت داده ودرخواسـت او را قبول کرده اید.ممکن است جواب منفی دادن سخت به نظر برسد ولی ما چند راه مفید را برای رهای شـما از این مـوقیعت خـاطر نشان میکنیم. بیاد داشته باشـید که اگر بـخواهـیـــد کسی را از سر خود باز کنید ممـکن است مجبور به گفتن "دروغ مصلحتی" شوید. دروغهایی که ظریف و بدون ضـرر هـستند و صدمه ای را به طرف مقابل وارد نمی کنند. گاهی اوقات نیز باید رودربایستی را کنار گذاشت و با صراحت جواب منفـی داد چون در غیر اینصورت ممکن است از کار خود پشیمان  و مدتها به دلیل عواقـب آن دچار مشکل و دردسرشوید. سعی کنید قدرت "نه" گفتن را در خود تقویت نمایـید الـبـتـه طـوری کـه باعث کدورت نشود. 
1-  برقراری رابطه دوستی:گاهی شخصی از شما درخواست رابـطه دوستـی مـی کند و مـی خــواهد که بهترین دوست او باشید ولی شما بدلایلمختلف مایل به این کار نیستید.
برای رهای از دست او بگویید:
وقت ندارم: به او بفهمانید که دوست صمیمی بودن نیازمند داشتن وقت زیاد و از خود گذشتگی است و شما بدلیل ذیق وقت نمی توانید از عهده اش برآیید.
مسئولیتش را نمی توانم بپذیرم:  وارد شدن شخصی بعنوان یک "دوست صمیمی" به زندگی باری به مسئولیتهای فراوان شما اضافه می کند و شما آنقدر گرفتار هستید که نمی توانید آنرا قبول کنید.
تو لایق بهترین ها هستی: به او بگویید که هر شــخصی لایق داشتن بهترین چیزها در زندگیش است و شما خود در حد و اندازه ای نمی بـیـنـید کـه بتوانـید برای او بهترین باشد.
من شخصی منزوی هستم: انزوا و ترس شـدیـد از حـضور در اجتماع باعث شده که شما نتوانید با دیگران ارتباط برقرار کنید تا آنجا که حتـی حـاظر بـه شرکت در مراسمات مختلف نیستید و از آن و حشت دارید. شما باید از این مـورد بـه عنـوان آخـرین راه حـل استفاده کنید و قبل از آن مطمئن شوید که او  اطلاعی از قـابلیت های اجتماعی شما ندارد.
مراحل بعدی کار:
سخاوتمند باشید: نپذیرفتن دوستی دلیل بر تغییرات کلی رفتار شما با او نمی باشد. با او به مهربانی و گشاده رویی رفتار کنید.
شـخص دیـگری را به او مـعرفی کنید: او مـمکن اسـت به این عـلت شـما را بـرای دوستی انتخاب نموده باشد که تصور می کرده شما بهترین و آخرین گزینه می باشید. افراد دیگری را برای دوستی به او پیشنهاد دهید.
دم دستش باشید: هر گاه متوجه شدید که به کمک و یاری شما نیاز دارد دریغ نکرده و داوطلبانه به سراغش رفته و مشکلاتش را حل نمایید.
2- ضمانت های پولی، بانکی و کاری: پول و ضمانت کاری 2 مسئله حساس میباشند.دوستی که میدانید دارای سوابق سوء  و بدحسابی های بانکی است به سراق شما آمده و درخواست میکند که برای افتتاح حساب یا کار، ضامن او شوید. وقتی موضوع پول بمیان آمد به هیچکس اعتماد نکنید.
برای رهای از دست او بگویید:
حساب بانکی خودم هم اعتبار ندارد:  وقتی پرونده شما در بانک وضعـیت منـاسبی نداشته باشد چگونه می توانید ضامن کس دیگری شوید؟
قولش را به کس دیگری داده ام: با چـهره ای نا امیـدانـه به او بگویید که قبلا شخص دیگری این درخواست را نموده و نمی توانید برای چند نفر اینکار را انجام دهید.
 دوست ندارم مسائل کاری و دوستی باهم قاتی شوند: این گفته میـتـواند روابـط دوستی شما را تضعیف کند چراکه شما اهمیت بیشتری برای مسائل کاری قائـل شـده اید تا روابط دوستی برای توجیه بهتراست به اوبگویید که تجربه تلخی درگذشته داشتید که باعث جدایی شمابادوست سابقتان شده و دیگر دوست ندارید آن اتفاق تکرار شود.
مراحل بعدی کار:
به او پول قرض دهید: اگر قبول نکردید که ضـامن او بـرای دریافـت وام از بانـک شـویـد، درصورت امکان به او پیشنهاد قرض مقداری پول دهید. اگرچه ممکن است که هیچ وقت دوباره روی پـول خـود رانبینید ولی این بهتر از آنـست که بدلیل ضامن شدن دردسرهای بسیار بزرگتری گریبانگیر شما شود.
3- سرپوش گذاری بر جرم و شهادت دروغ: معمولا افراد توقع دارند که دوستشان بر عمل خلاف و غیر قانونی آنها سرپوش گذاشته و برای نجات او شهادت دروغ دهند. این عمل خلاف از خیانت به همسر گرفته تا دزدی و قتل ممکن است متفاوت باشد. در ایـن حالت شـما تـمایل نـدارید خـودتان را درگـیـر یـک مسئله غیرقانی نمایید.
برای رهای از دست او بگویید:
دروغ گوی خوبی نیستم: من بـرای نـجات جان خودم هم نـمی تـوانم دروغ بگویم و اصلا" دروغ گفتن بلد نیستم و مطمئن هستم که کار را خرابتر می کنم و داستان تو بر ملا خواهد شد.
در تحقیقات لو میروم: به دوست خود بفهمانید که شخص مناسبی نیستید که بتواند هنگام بازجویی بخصوص تحقیقات پلیسی دوام بیاورد و صحبت نکند.
نمی خواهم برای خانواده ام ایجاد مشـکل کنـم: دردسـر و عـواقب بـد نـاشـی از درگیر شدن یک فرد در مسائل غیر قانونی برای خانواده آن فرد بیشتر از خود اوست. به دوستتان بگویید که نمی خواهید ریسک از دست دادن خانواده خود را قبول کنید.
هنگام جرم من در مکانی شلوغ بودم: ممکن است دوستتان از شما بخواهد که برای او شهادت دروغ بدهید. به او بگویید هنگامیکه او مرتکب جرم شده، شما در یک محل شلوغ و پر رفت و آمد بودید که بسیاری از این موضوع مطلع هستند و پلیس در تحقیقات خیلی راحت متوجه این مطلب خواهد شد.
مراحل بعدی کار:
به او اطمینان دهید که چیزی نخواهید گفت: اگرچـه دادن شـهادت دروغ را قبـول نکرده اید، به دوست خود اطمینان دهید که چنانچه کسی برای پرس وجو پیش شما آمد، خودتان را به بی اطلاعی زده و هیچ پاسخی به او نخواهید داد.  
4- معرفی برای استخدام: شمادریک شرکت یا اداره معتبر و شناخته شده کار میکنید و به برخی دلایل نمیخواهید دوستتان در همان مکان مشغول کار شود ولی او  درخــواست میکند که معرف او شوید تا او نیز همکار شما گردد.
برای رهای از دست او بگویید:
تجربه تلخی از این کار دارم: بگویید یک بار قبلا اینکار را برای کسی انجام داده ام و کلی برایش دردسر ساز شد، و مشکلات و گرفتاریهایش زیادتر  گردید.
 شرکت استثنا قائل نمی شود: شـما دوسـت داریـد این کـار را برای او انجام دهید ولی شرکت در حال حاظر نیازی به استخدام نفرات جدید ندارد و در این مورد نیز فرقی بین افراد قائل نیست.
 با کارگزینی میانه خوبی ندارم: کسانی که قرار است در نهایت تصمیم به استخدام فردی بگیرند روابطشان با شما خوب نیست بنابراین نمی توانید کمکی بکنید.
از کار در اینجا خوشت نخواهد آمد: به دوسـتتان بـگویـیـد که کار در این شرکت آن چیزی نیست که او تصور می کند بر عکس بسیار خسته کننده و طاقت فرسا است تا آنجایی که خود شما هم دنبال کار دیگری میگردید.
خارج از تواناییهای تو است: مهارتها و توانایی های او در حدی نیست که بتواند در آن شرکت کار کند.                                                                                              
مراحل بعدی کار:                                                                                         
شغل دیگری برای او پیدا کنید. سعی کنید از طریق آگهی های استخدام در روزنامه و جاهای دیگر شغلی مناسب برایش پیدا کنید ویا اینکه از دوستان و آشنایان  بخواهید که در صورت پیدا شدن کار مناسب دوست شما را مطلع کنند.
5- استقراض پول: یکی از موارد متداول عدم توانایی شما در گفتن "نه" زمانی است که دوستتان از شما طلب پول به عنوان قرض مینماید. البته قرض دادن پول برای رفع نیاز افراد کار پسنده ای است بشرط آنکه پرداخت آن پول اولا باعث نیازمند شدن شما نشده و ثانیا پول پرداخت شده صرف مصارف بد نگردد.                                                                             
برای رهای از دست او بگویید:                                                
قولـش را به فـرد دیـگری داده ام:  خیلی دوست داشـتم که بـه تـو قرض دهـم اما شخص دیگری قبلا این پول را درخواست کرده و من به او جواب مثبت دادم.
خودم نیاز دارم: به او بگویید که برایتان گرفتاری پیش آمده و خود شما به این پول نیاز دارید و تازه این پول جواب مشکل را نمی دهد.  از او بـخـواهـیـد اگر کسی را سراق دارد به شما معرفی کند تا کمی پول قرض نمایید.
پول را خرج کرده ام: اگر تا دیروز آمده بودی بهت قرض می دادم ولی متاسفانه خرید کرده ام و پول خرج شده.                                                                                
مراحل بعدی کار:                                                        
ازاو بخواهید کمی صبرکند: اگر تشخیص دادید که او پول رابرای عملی نادرست طلب می کند به بگویید مدتی صبر کند تا پول جور شود و در این مدت سعی در راهنمایی و پشیمان کردن او نمایید.
نتیجه: در یک دنـیای ایده آل بهتـرین روش بـرای نپـذیرفتن تقاضای کسی، گفتن "نه" بدون عذرخواهی و آوردن دلیـل به او می باشـد با ایـنـحال گـاهـی اوقـات "نه" گفتن به دوستان نزدیک مشکل بنظر می رسد. بنابراین اگر شما نمی تـوانید بـگویـیـد "نه" و در عین حال مایل به "بله" گفتن هم نیستـیـد بهترین راه بعدی عـذرخـواهـی های فراوان   و بهانه آوردنهای منطقی و قابل باور خواهد بود.

ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور


در کنجکاوی همانقدر لذت نهفته است که در تمام خواستن های شدید
لذت دانستن و کنجکاوی انقدر است که زندگی خیلی از کنجکاوان را به باد داده است.(الکساندر دوما)

در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد. (آلبرت انیشتین)

ود را بباز تا خود را بیابی ... فیلسوف معاصر هندی

امام على(علیه السلام): «مؤمن شادمانى اش در صورت و اندوهش در دل است. سینه اى گشاده و نفسى فروتن دارد. بالانشینى را کراهت دارد... سکوتش طولانى و اوقاتش مشغول است، شاکر و شکیبا است

در زندگی انسان چیزی به زیبایی دوست داشتن نمی رسد. (ژرژساند)

دوست داشتن کسانی که دوستمان می‌دارند کار بزرگی نیست، مهم آن است آنهایی را که ما را دوست ندارند، دوست بداریم ...حضرت عیسی مسیح

هیچ چیز در زندگی شیرین تر از این نیست که کسی انسان را دوست بدارد. من در زندگانی خود هر وقت فهمیده ام که مورد محبت کسی هستم, مثل این بوده است که دست خداوند اعلام را بر شانه خویش احساس کرده ام..."چارلز مورگان"

از میان کسانی که برای دعای باران به تپه ها می روند تنها آنهایی که با خود چتر به همراه می برند به کار خود ایمان دارند آنتوان چیکف


هیچ کس نمی تواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد . (گوته)

انسان ها شکست نمیخورند بلکه تنها تلاش کردن شان را متوقف می سازند(ارنست همینگوی)

کسی که تا به حال عمل اشتباهی انجام نداده ، هیچ کار تازه ای انجام نداده است . آلبرت انیشتن


نفسیوس : به جای آنکه به تاریکی لعنت بفرستید ، یک شمع روشن کنید.

وئیس لومباردی : بردن همه چیز نیست ؛ امّا تلاش برای بردن چرا .

مثل آلمانی : افتادن در گل و لای ننگ نیست. ننگ در این است که آنجا بمانی.

فلوبر: خوشبختی یعنی هماهنگی با حوادث روزگار .

سارنف : داشتن پشتکار ، تفاوت ظریف بین شکست و کامیابی است.

لاوس : وقتی آنچه داریم می بخشیم ، آنچه نیازمند آنیم دریافت خواهیم کرد.

ارسطو : عاقل آنچه را که می داند ، نمی گوید ؛ ولی آنچه را که می گوید ، می داند.

ابوالعلا : باید از بدی کردن بیشتر بترسیم تا بدی دیدن.

منتسکیو : انسان همچون رودخانه است ؛ هر چه عمیق تر باشد ، آرام تر و متواضع تر است.

پرمودا باترا : مشکلات خود را بر ماسه ها بنویسید و موفقیت هایتان را بر سنگ مرمر.

اپیکور: کسی که از هیچ چیز کوچکی خوشحال نمی شود ، هیچگاه خوشبخت نخواهد شد.

ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
<      1   2   3   4      >