کتاب وینیچ کتابی دستنویس متعلق به قرون وسطی است که مشخص نیست با چه خط و زبانی نوشته شده است. بیش از صد سال است که بسیاری از افراد در سرتاسر دنیا برای شکستن کد این دست نوشته تلاش کردند ولی هیچکدام موفق به فهمیدن آن نشدند! تصاویری که در ورقهای باقیمانده از این کتاب دیده میشود نشان میدهد که کتاب در زمینه داروسازی و درمان بیماریها، ستاره شناسی و علوم رمز آمیز و پنهانی میباشد.
- مثلث برمودا مثلث برمودا، منطقهای در آبهای اقیانوس اطلس شمالی واقع شده است که تاکنون شمار زیادی از هواپیماها و قایقها در آن ناپدید شدهاند. در طی سالهای بسیار دلایل مختلفی برای این ناپدید شدنهای اسرارآمیز ارائه شده که از جمله آنها بدی آب و هوا، حمله فضاییها، جابجا شدن زمان و برخی قوانین فیزیک بودهاند. هر چند که در بسیاری از گزارشات این اتفاقات پر از اغراق بوده ولی حقیقت این است افراد و اشیای بسیاری در این منطقه مثلث شکل ناپدید شدهاند و هیچ دلیل محکمی در دست نمیباشد، اما نزدیک به 15 سال است که دیگر برمودا خبرساز نشده است.
- کفن تورین کفن تورین یک تکه پارچه کتان است که تصویر یک مرد در آن نقش بسته درحالی که به صلیب کشیده شده است. بیشتر کاتولیکها معتقدند این پارچه، کفن عیسی مسیح میباشد. این کفن هماکنون در کلیسای سنت جان در شهر تورین ایتالیا نگهداری میشود. با وجود بررسیهای زیاد هنوز هیچکس نتوانسته توضیح قابل قبولی بر چگونگی چاپ این تصویر ارائه دهد و تاکنون کسی قادر نبوده از روی آن کپی بردارد. آزمایشات رادیوکربن نشان میدهد که این تکه پارچه متعلق به قرون وسطی است. باستانشناسان معتقدند این پارچه در قرن چهارم هم وجود داشته، پارچه دیگری نیز موجود است که میگویند سر عیسیمسیح با آن پوشیده شده بود. پروفسور مارک گاسکین پژوهشگر اسپانیایی در سال 1999 در مورد ارتباط این دو پارچه با یکدیگر تحقیقات مفصل علمی انجام داد. این تحقیقات که بر پایه تاریخ، آسیبشناسی، تجزیه خون و لکههای روی پارچهها انجام گرفته بود، نشان میداد هر دو پارچه در دو زمان مجزا ولی نزدیک به هم سر یک نفر را پوشانده بودهاند.
- کشتی ماری سلست کشتی ماری سلست در سال 1860 در «نووا اسکوتیا» به آب انداخته شد. نام اولیه این کشتی «آمازون» و طول آن 103 فوت بود و 280 تن وزن داشت. به مدت ده سال ماری سلست پشت سر هم گرفتار حوادث متعددی شد و این کشتی صاحبان مختلفی داشت تا اینکه سرانجام در یک حراجی در نیویورک به قیمت سه هزار دلار فروخته شد. صاحب جدید، تعمیرات اساسی روی آن انجام داد و با نام جدید «ماری سلست» آن را به آب انداخت. کاپیتان جدید بنجامین بریگز 37 ساله بود که به همراه همسر و تنها دخترش و به اتفاق خدمه سوار کشتی شد و در نوامبر 1872 به سمت ایتالیا راه افتاد. هیچ یک از سرنشینان کشتی هرگز دوباره دیده نشدند. مدتی بعد کشتی سرگردان در اقیانوس پیدا شد و هیچ اثری از خدمهاش در آن دیده نمیشد ولی هیچکس در آن نبود و تمام مدارک به جز گزارشات روزانه کاپیتان ناپدید شده بود. اوایل سال 1873 دو قایق نجات در اسپانیا به ساحل نشستند. در یکی از آنها جسد یک نفر به همراه پرچم آمریکا بود و در دیگری جسد پنج نفر دیده میشد. برخی معتقدند این اجساد بقایای سرنشینان ماری سلست بودند ولی حقیقت این است که هویت این اجساد هیچ وقت کشف نشد.
- زمزمه تائوس زمزمه تائوس یا زمزمه طبیعت در بسیاری از نقاط دنیا شنیده میشود. این صدا اغلب در محیطهای ساکت به گوش میرسد و شبیه صدای موتوری است که از فاصله دور میآید و بیشتر در ایالات متحده، انگلستان و کشورهای شمال اروپا رخ میدهد. هر چند که تاکنون پژوهشهای بسیاری برای پیدا کردن منبع این صدا و ضبط آن انجام شده ولی هنوز هیچکس نتوانسته به نتیجهای دست یابد. بلندترین زمزمه تاکنون در شهر کوچک تائوس در نیومکزیکو شنیده شده است. در سال 1997 کنگره آمریکا گروهی از دانشمندان انستیتوهای علمی معتبر این کشور را مامور تحقیق در این زمینه کرد ولی تا به امروز هیچکس علت این صدای زوزه مانند را کشف نکرده است.
- جاده بیمینی در سال 1968 غواصان، صخرهای عجیب و زیردریایی را کشف کردند که در نزدیکی جزیره بیمینی شمالی در باهاماس قرار داشت. هنوز هم هستند کسانی که معتقدند سنگهای این صخره به طور طبیعی ساخته شده ولی به خاطر نوع نظم غیرمعمول این سنگها، بسیاری فکر میکنند که بخشی از شهر گمشده آتلانتیس میباشند. شاید عاملی که بیشتر باعث اسرارآمیز شدن این جاده شده ادگار کایس پیشگو است که میگفت : «در سالهای 1968 الی 1969 بخشی از یک معبد که هنوز کشف نشده است در دریاهای نزدیک بیمینی، عیان خواهد شد.» دکتر گرگ لیتل باستانشناس آماتور در تحقیقات اخیر خود صخره جاده مانند دیگری درست شبیه صخره اولی را در زیر آن پیدا کرد. او معتقد است این صخرهها قسمت بالایی یک دیوار قدیمی یا یک اسکله میباشند. به هر حال این صخرهها هر چه که باشند چندان محتمل به نظر نمیرسد که دست طبیعت خود به خود سنگها، شنها و صدفها را این طور منظم در کنار هم قرار داده باشد.
- مشاهده موجودی عجیب لاک نس یا لخ نس نام برکه ای در بریتانیا است که سالیان سال است که مردم درباره مشاهده موجودی عجیب در آن هشدار می دهند! تاریخچه مشاهده این موجودات عجیب به قرن شانزدهم برمیگردد ولی یکی از جدید ترین مشاهدات در 22 جولای 1933 رخ داد و زمانی که آقای جرج اسپایسر به همراه همسرش یکی از شگفت انگیزترین موجودات زندگی اشان را جلوی اتومبیل خود دیدند. این زوج گزارش دادند که این موجود بدن بزرگ و گردن باریک و یک دم بلند داشت! بخاطر سراشیبی جاده متاسفانه موفق به مشاهده قسمتی پایینی بدن حیوان نشدند! این موجود عجیب از جلوی اتومبیل آنها به سمت دریاچه حرکت می کرد! البته این اولین باری در دنیای امروز نیست که چنین موجود عجیبی مشاهده می شود؛ بارها کشتی های نظامی با دستگاه های ردیابی خود نیز چنین موجودات عجیبی را شناسایی کرده اند و گاها افراد عادی نیز با استفاده از دوربین موفق به عکس برداری و فیلم برداری نیز شده اند؛ اما در تمامی این فیلم ها و عکس ها کیفیت بسیار پایین بوده و هیچ شخصی موفق به شناسایی کامل موجود نشده است.
- پا گنده بیگ فوت یا ساسکواچ به انسانی میمون مانند گفته میشود که در نواحی جنگلی شمال غربی اقیانوس آرام و بخشی از بریتیش کلمبیا دیده شده است. برخی کارشناسان بیگ فوت را موجودی تخیلی و برگرفته از افسانهها میدانند ولی برخی دیگر به شدت از وجود آن حمایت میکنند.
- جک قاتل در اواخر سال 1888 لندن یکی از بدترین و ترسناک ترین روزهای خود را سپری میکرد! قاتلی که خود را Jack The Ripper مینامید شروع به کشتن زن ها در لندن کرد! البته طیف خاصی از زنان و کشتن آنها به شکل خاص! تمامی قربانیان این قاتل زنان فاحشه بودند و قاتل گلوی آنها را بریده و بدن آن ها را مانند تشریح بدن، باز میکرد! در بسیاری مواقع پلیس دقیقا بعد از پاره شدن بدن قربانی به محل میرسید ولی نمی توانست چیزی پیدا کند! حتی امروزه و با پیشرفته ترین دستگاه های شناسایی پلیس هم این قاتل شناسایی نشد. این قاتل ناشناس موضوع جالبی برای فیلم و کتاب شد، به طوری که بیشتر از 100 کتاب مختلف در مورد او نوشتند. تصویری هم که میبینید، نامه ای است که شخصی که خود را قاتل معرفی کرده به یک روزنامه ارسال کرده.
- قاتل زودیاک قاتل زودیاک در اواخر دهه 1960 به مدت ده ماه فعالیت کرد و بعد دیگر هیچ خبری از او نشد، در این مدت او پنج نفر را کشت و دو نفر را زخمی کرد. این دو نفر زخمی نیز به طرز معجزهآسایی از مرگ نجات یافتند در حالی که قاتل فکر میکرد آنها را کشته است. بعد از هر قتل، قاتل که به زودیاک معروف شده بود به پلیس تلفن میکرد و خبر قتل آنها را میداد. او در نامههای خود به روزنامهها مینوشت : من دوست دارم مردم را بکشم. کشتن یک انسان خیلی لذتبخشتر از حیوانات است چون انسان خطرناکترین حیوان روی زمین میباشد. هنوز هم راز قاتل زودیاک برملا نشده است.
- زن عجیب بعد از ترور جان اف کندی، FBI تمامی فیلم ها و عکس های ماجرا را برای پیدا کردن قاتل بازبینی کرد. تنها چیزی که در این فیلم ها خودنمایی میکرد زنی بود که در عکس میبینید! این زن اورکت قهوه ای رنگی پوشیده و یک روسری به سر خود گذاشته، حالت استادن وی نشان میدهد که چیزی جلوی صورت خود دارد که پلیس احتمال میدهد دوربین باشد! در زمانی که به جان اف کندی تیر اندازی شد و تمامی مردم در حال فرار از محل بودند، این زن همچنان در صحنه باقی مانده بود و مشغول فیلمبرداری بود! پلیس FBI طی بیانیه های متعددی به شکل عمومی خواستار این شد که این زن خود را معرفی کرده و فیلم هایی که گرفته برای پیدا شدن شواهد بیشتر به آنها تحویل دهد ولی هرگز پیدا نشد! در سال 1970 زنی به نام Beverly Oliver خود را معرفی کرد و گفت که او همان زن است! پلیس طی گفت و گوهایی که با او انجام داد فهمید که در گفتارهای این زن تناقض وجود دارد و احتمالاً دروغ می گوید. تا این لحظه هیچکس نفهمید که این شخص که بوده و آنجا چه می کرده.
- نورهای مارفا نورهای مارفا، نورهایی غیرقابل توضیح هستند که به نورهای ارواح هم معروفند. این نورها در مارفا واقع در ایالت تگزاس دیده میشوند. میگویند این نورها به اندازه یک توپ بسکتبال هستند و در ارتفاع 2 متری زمین شناور میباشند. نورهای مارفا به رنگهای سفید، زرد، نارنجی یا قرمز و گاه سبز و آبی دیده شدهاند و به سرعت در جهات مختلف حرکت میکنند. هنوز هیچ کس از فاصله کاملا نزدیک آنها را ندیده است ولی دانشمندان احتمال میدهند این نورها، برق حاصله از تپههای کوارتز همان نزدیکی باشد.
- قتل حل نشده کوکب سیاه در سال 1947 جسد الیزابت شورت که به نحو دهشتناکی دو پاره شده و به شکل ویژه ای قرار گرفته بود، در یک پارکینگ در لس آنجلس کشف شد. معمای این جنایت و جنایات مشابه آن در آن سالها، تا به امروز حل نشده باقی مانده است.
- مهاجران رونوک در سال 1584 سر والتر رالی به دستور ملکه الیزابت اول به ساحل شرقی آمریکای شرقی رفت تا به وضع مهاجران انگلیسی سامان دهد. بین سالهای 1585 تا 1587 دو گروه از مهاجران در دو منطقه جای گرفتند و تشکیل مستعمره دادند. یکی از این گروهها به جنگ با قبایل بومی آمریکا پرداخت و پس از مدتی از آنجا که دیگر مواد غذایی و نیروی جنگیدن نداشتند دوباره به انگلستان بازگشتند. گروه دوم با بعضی از قبایل طرح دوستی ریختند ولی این سیاست هم نتیجهای نداشت و بسیاری از آنها کشته شدند. سرانجام این مهاجران شخصی به نام جان وایت را مامور کردند تا به انگلستان برود و کمک بیاورد. وایت به هنگام ترک آنجا دید که نود مرد، هفده زن و یازده بچه در آن مستعمره زندگی میکردند ولی وقتی در سال 1590 وایت دوباره به آمریکا برگشت هیچ اثری از آنها نبود، حتی اثری از دعوا و جنگ هم به چشم نمیخورد. این گروه از مهاجران به نام «مستعمره گمشده» معروف شدهاند و هنوز کسی از ساکنین آن خبری ندارد.
- مرد بالدار مرد بالدار نام موجودی عجیب است که اوج رویت آن بین سالهای 1966 و 1967 در ویرجینیای غربی بوده است. در سال 2007 هم گزارشهایی مبنی بر رویت آن موجود ثبت شده است. آنها که مرد بالدار را دیدهاند، میگویند این موجود سر ندارد، اما چشمان درشت و سرخی دارد که روی سینهاش میدرخشند. افراد زیادی تاکنون خبر دادهاند که مرد بالدار را دیدهاند ولی هیچ عکسی از آن در دست نمیباشد.
- دی. بی. کوپر دی.بی.کوپر یا دن کوپر نام مستعاری است که به یک هواپیماربا داده شده است. دن کوپر در تاریخ 24 نوامبر سال 1971 یک هواپیمای بویینگ 727 را ربود و پس از دریافت 200 هزار دلار در حالی که هواپیما بر روی اقیانوس آرام پرواز میکرد از آن پایین پرید. هیچکس نمیداند کوپر از آن پرش جان سالم به در برد یا نه، ولی در سال 1980 یک پسر بچه هشت ساله 5800 دلار اسکناس بیست دلاری خیس را در ساحل رودخانه کلمبیا پیدا کرد که شماره سریال آنها با شماره سریال پولهایی که به کوپر داده شد، یکی بود. همین اتفاق باعث شد که از آن پس در هواپیماها ردیاب فلزی کار بگذارند.
- ال چوپاکابرا ال چوپاکابرا ( مکنده خون بز ) بیشتر در کشورهای آمریکای لاتین دیده شده است و احتمالا موجودی سنگین وزن با جثهای کوچکتر از خرس میباشد که یک ردیف فلس شبیه دایناسورها از پشت گردن تا محل درآمــدن دم روی بـدن خود دارد. این نام لاتین به این دلیل بر روی آن گذاشته شده که به گفته شاهدها این موجود حیوانات به ویژه بز را میکشد و خون آنها را میمکد. میگویند این موجود صورتی شبیه سگ یا پلنگ، زبان دراز نوک تیز و دندانهای بزرگی دارد و بویی شبیه بوی گوگرد بر جای میگذارد و به هنگام خطر چشمانش قرمز رنگ شده و میدرخشند.
- کنت سن ژرمن کنت سن ژرمن نجیبزادهای ماجراجو، مخترع، دانشمند آماتور، نوازنده ویلون، آهنگساز آماتور و بالاخره مردی اسرارآمیز بود. او در زمینه علم کیمیاگری هم مهارتهایی داشت و مردم او را مرد شگفتانگیز مینامیدند. هیچ کس نفهمید او از کجا آمده بود. وی بدون هیچ ردپایی هم ناپدید شد، اما پس از آن چندین سازمان پنهانی و اسرارآمیز او را الگوی خود میدانستند. در سالهای اخیر هم چندین نفر ادعا کردهاند کنت سن ژرمن هستند. |
|
یک بیوگرافی کوتاه
زها حدید متولد 31 اکتبر 1950 در بغداد است. ابتدا به لبنان رفت و در سن 21 سالگی لیسانس اش را در رشته ریاضیات از دانشگاه بیروت گرفت. سپس از آن جا راهی انگلستان شد و در دانشگاه AA لندن به تحصیل در رشته معماری پرداخت. پس از اتمام تحصیلات با استاد خود رم کولهاس شروع به همکاری کرد. سرانجام در سال 1980 هم دفتر شخصی خودش را افتتاح کرد.
حالا ما شاهد تجلی و شکوفایی افکار سی ساله دفتر طراحی معماری هستیم، که طرح ها و پروژه هایش در سرتاسر جهان یا افتتاح شده و یا در حال اجراست. در سال های اخیر شاید کمتر کشوری باشد که علاقه ای به داشتن یک ساختمان با تفکرات این معمار در خاک خود نداشته باشد و می توان ادعا کرد که در حال حاضر زها حدید حداقل یک پروژه در تمام قاره های جهان دارد.
گالری طراحی ها
حالا وقت آن رسیده است که به سراغ وسایلی برویم که خانم حدید آن ها را طراحی کرده است. اما طبق قرارمان طراحی هایی به غیر از ساختمان هایی که هر روز شاهد آن ها هستیم.
Z-Chair یا صندلی Z (2011)
Crest Chaise یا صندلی تاج (2008)
Gyre Lounge یا صندلی راحتی حلقوی (2008)
نیمکت (2006)
Genesy یا پیدایش - طراحی آباژور برای شرکت Artemide (2009)
چراغ هایی با روشنایی LED برای شرکت Zumtobel (2005)
Mesa Table یا میز تپه ای (2007)
Crater Table یا میزی با دهانه کوهای ماه (2007)
طراحی شیر دستشویی برای شرکت Triflow (2009)
گردن بند، دستبند و دو انگشتر طراحی شده برای شرکت Swarovski (2008)
طراحی شده برای شرکت WMF (2007)
برند و فونت اختصاصی زها حدید
این هم نمایشگاهی است که تا ماه مارس 2012 در فیلادلفیا آمریکا بر قرار است و در آن می توانید برخی از وسایل طراحی شده بالا را از نزدیک مشاهده کنید.
منبع: نارنجی
فیلم ایرانی "جدایی نادر از سیمین" ساخته اصغر فرهادی جایزه بهترین فیلم خارجی "گلدن گلوب"، که یکشنبه شب در شهر لس آنجلس برگزار شد، را دریافت کرد.
این فیلم برای گرفتن جایزه بهترین فیلم خارجی گلدن گلوب با فیلم های "در سرزمین خون و عسل" به کارگردانی آنجلینا جولی، "گل های جنگ" به کارگردانی ژانگ ییمو، "پسری با دوچرخه به کارگردانی"برادران داردن، و فیلم "پوستی که در آن زندگی می کنم"، به کارگردانی پدرو آلمودوار رقابت می کرد.
از سمت چپ: جورج کلونی برنده بهترین بازیگر مرد همچنین فیلم The Descendants ساخته او بهترین فیلم در بخش درام شد
میشل ویلیام بهترین بازیگر زن در بخش کمدی و موزیکال شد
مریل استریپ به خاطر فیلم Iron Lady بهترین بازیگر زن شد
جین دوگاردین به خاطر فیلم Artist بهترین بازیگر مرد در بخش کمدی و موزیکال شد...
کریستوفر پلامر به خاطر فیلم Beginners بهترین بازیگر مرد مکمل شد.
مارتین اسکورسیزی بهترین کارگردان به خاطر فیلم Hugo شد.
و توجه شما را به عکس های فرش قرمز جلب می کنیم:
همه دایرهالمعارفهایی که درباره ایران تالیف شدهاند، مدخل «آبگوشت» دارند. شاید باور نکنید اما آبگوشت در کنار همه نامها و نامداران فرهنگ ایرانی، در دایرهالمعارفهای تخصصی بدل به مدخلی مفصل شده اما در منوی هیچ یک از رستورانهای تهران آبگوشت نیست! برای خوردن آبگوشت باید به خانه، چایخانه، قهوهخانه یا دیزیسرایی رفت. آن هم فقط سر ظهر، نه قبل و نه بعد از آن. از قدیم دکانهایی هستند که به طور تخصصی هر کدام یک خوراک بیشتر نمیپزند؛ حلیمی، کبابی، چلویی، جگرکی، کلهپزی و بریانی. اما باز هیچ یک از این خوراکهای اصیل و محبوب ایرانی، جز چلوکبابها، در منوی رستورانهای ایران جایی ندارند! و به همین خاطر است که در کتابچههای راهنمای ایرانگردی برای خارجیان هم فقط فرق پلو و چلو و شرح انواع کبابها آمده است. هر جای دیگر جهان که بود، این تنوع خوراکی را جاذبهای سیاحتی میکردند و دستکم در منوهای وطنی جایی به آن میدادند.
آبگوشت به هزار و یک دلیل از خوراکهای کهن ایرانیان است. یکی از این دلایل، شیوه کوچی و عشایری زندگی نیاکان ایران، برپایه فرهنگ دامپروری است. ایرانیان حتی هنگامی که شهرهای کهنی همچون همدان و شوش و پارسه را ساخته بودند، به معنی واقعی یکجانشین نشده بودند و باز شاهان و درباریان، همانند مردمان در راه این شهرها ییلاق و قشلاق میکردند. این جابهجایی فصلی، حتی تا چند دهه پیش، میان قشلاق تهران و ییلاق شمیران هم، برای بعضی خانوادههای متمول، متداول بود. پس گمان نکنید که زندگی کوچی با پایتخت 200ساله اخیر ایران نسبتی ندارد.
آبگوشت، محصول زندگی یکجانشینی است و کباب، خوراک زندگی کوچنشینی و کوچندگان تنها هنگامی که به مقصد نهایی میرسیدند، فرصت و شرایط بارگذاشتن آبگوشت را مییافتند. اگر به مستندهای این نیم قرن که از زندگی عشایر ایران ساخته شده، نگاهی بیندازید، گلههای چندهزار سَری را میبینید که هر یک از بزها، گوسفندان، گاوان و اسبان برای صاحبانشان مهم و محترماند و جان دامداران به جان دام بسته است و بسیار کم پیش میآید که دام را سرببرند و جز از شیر و فرآوردههای شیری آنها، تغذیه نمیکردهاند. اما در راه ناهموار و پرخطر کوچ هر روزه چند سَر از این دامهای سلامت و پروار، ناکار و تلف میشدهاند و عشایر پیش از آنکه دام، جان بدهد، آنها را سر میبریدند و کباب شام را به راه میکردند. کوچ، زمانبندی داشت و میبایست که به موقع به مقصد میرسیدند وگرنه هزار و یک ضرر و خطر طبیعی، در راه بود. پس فرصت بارگذاشتن آبگوشت تا رسیدن به مقصد، در سفر دست نمیداد. آبگوشت ظهر فردا را، از شب قبل باید بارگذاشت و پیشتر مقدمات و مخلفات آن را مهیاکرد که این همه، جز در یکجانشینی ممکن نبوده و نیست.
دیگر اینکه بساط کباب را به سادگی با سیخی چوبی نیز در بیابان میتوان به راه کرد اما آبگوشت جز در ظرف پخته نمیشود. ساکنان فلات ایران هزاران سال پیش، نخستین ابزار و ظرفها را از چوب و سنگ ساختند. اما ظرف چوبی روی آتش کارکردی نداشت و تنها ظرفهای سنگی به کار میآمدند. پس از آن بود که توانایی ساخت سفال حاصل شد و انواع و اقسام ظرفها شکل گرفت. هزارهها ظرفهای سفالین به کار میرفتند، تا انسان ایرانی به راز سنگهای معدنی و آبکردن و ریختهگری فلزات پی برد و از آن ابزار و ظرف ساخت و ظروف فلزی را به میان آورد. جالب است که آبگوشت، هنوز که هنوز است در سه ظرف سنگی، سفالی و فلزی، طبخ و میل میشود. انواع دیزی سنگی و سفالی و رویی (رویی به معنای رویین یعنی ساخته شده از فلز روی که به زبان عامیانه به آن روحی هم میگویند) هنوز به شیوه هزارههای دور، در ایران ساخته و به کاربرده میشود و این سه نوع دیزی، یادگاری است از سه عصر سنگ و سفال و فلز در باستانشناسی.
در قدیم پلو یا چلو را در مجمعههای بزرگی میکشیدند، که به آنها «قاپ» یا «قاب» میگفتند و چند نفر با دست از یک قاپ مشترک، غذا میخوردند. ممکن بود که چند آدم بزرگ و پرخور با پیری یا کودکی نحیف و کمغذا در قاپی همسفره و همغذا شوند. این بود که تقسیم غذا عادلانه نبود و یکی به اصطلاح، قاپ دیگری را میدزدید و غذای بیشتری میخورد. این بود که ایده «قاپ شخصی» به میان آمد که برای هر کس قاپ کوچکی غذا بکشند و آن را در پیش وی بگذارند. این بود که این «پیشقاپ» را «بُشقاب» نامیدند. یک قاپ بزرگ پر از غذا سر سفره میآمد و چند قاپ کوچک خالی (بُش به ترکی: خالی) گِرد آن میچیدند و برای هر بشقاب، جدا غذا میکشیدند. اما آبگوشت چه برای یک تن پخته شود، چه هزار تن، محتوای هر دیزی جدا، درون خود آن میپزد و گوشت و نخود و آب، برای هر دیزی به پیمانه برابر ریخته میشود و تبعیضی در میان نیست. مانند پلو همه را در یک دیگ نمیپزند و پس از پخت، غذا را نمیکشند، بلکه اول سهم خام هر دیزی کشیده میشود و پس از تقسیم، پخت آغاز میگردد.
اما پختن و خوردن آبگوشت کار سادهای نیست. شاید همگان به پختن آن کاری نداشته باشند اما همه از خوردن آن لذت میبرند. اما اگر یک خارجی از راه برسد و یک دیزی سنگی داغ با سنگک و ریحان جلویش بگذارید، شاید لذتی از لذیذی آن نبرد. چراکه خوردن آبگوشت آموزش میخواهد. با قاشق از دهانه تنگ دیزی چیز زیادی بیرون نمیآید، مگر اینکه دیزی را کج کنید و برای کج کردن هم، دست خواهدسوخت، مگر آنکه با تکه نانی گوشه ظرف را بگیرید و در این کار حتی دستمال کاغذی هم، کمک تکه نان را نخواهد کرد. البته بعضی از دیزیهای سفالی دو دسته کوچک در دو طرف دارند که در این موقع به دستگیری خورنده میآیند.
آبگوشت دو بخش دارد، بخش « تَر» که به آن «ترید» میگوییم و بخش «خشک» که «کوبیده» میخوانیم. همان آب و گوشت که روی هم آبگوشت را پدید آوردهاند. تقریبا با هم پخته میشوند اما جدا خورده میشوند. اما عملآوردن این دو بخش به عهده آشپز نیست و شاید تنها خوراکی باشد که خورنده نیز در کار طبخ شریک است. اگر این دو بخش را جدا نکنید، تبدیل به سوپی نه چندان دلچسب خواهد شد و اگر هر یک از این دو بخش را خوب به عمل نیاورید، یعنی مثلا کوبیده را آبدار بردارید، لطفی نخواهد داشت. خلاصه آنکه آبگوشتخوردن کار هر کسی نیست و اگر برای نخستین بار کسی سر سفره آبگوشت بنشیند، بیراهنما به راحتی از ماجرا سر در نخواهدآورد.
گوجهفرنگی و سیبزمینی دو جزء لاینفک آبگوشتهای امروزیاند و برای ایرانیان شاید تصور آبگوشت بیسیبزمینی و گوجهفرنگی ممکن نباشد. اما شاید ندانید که این دو محصول فرنگی تا صد سال پیش از این، در ایران ناشناخته بودهاند. اما آبگوشت پیش از واردات این دو نیز، با گوشت و آب و نخود، آبگوشت بوده. ایرانی همانطوری این دو محصول فرنگی را در دیزی کرد و به آن دو رنگ ایرانی بخشید که جانشینان یونانی اسکندر و مغولان وارث چنگیز را به ایرانیانی اصیل و ایراندوست تبدیل کرد.
با وجود این همه کتاب آشپزی و مردمشناسی تا به امروز به آبگوشت اینگونه نگاه نکرده بودیم. چراکه ما گاهی از کنار میراثمان سهلانگارانه به سادگی گذشتهایم و ظرائف و لطایف فرهنگی نهفته در آنها را ندیدهایم. آبگوشت، عصاره فرهنگ ایرانی است و هزارهها تاریخ و نکته در آن خفته است و همه قوت آن به ارزش غذاییاش نیست و اگر دقیق به آن بنگریم جان فرهنگ نیاکانمان را در پیالهای از آن خواهیم دید. پس لقمهای از آن را هم نباید هدر داد.
آخرین اخبار درباره سرطان از بیمارستان جان هاپکینز
هر شخص دارای سلول های سرطانی در بدن خود است .
این سلول های سرطانی در آزمایشهای استاندارد خود را نشان نمی دهند تا آنکه به مقدار چند میلیارد سلول افزایش یابند. زمانی که پزشکان به اشخاص مبتلا به سرطان اعلام می کنند که دیگر در بدن آنها سلول سرطانی وجود ندارد ، این حالت فقط بدان معناست که آزمایشها دیگر قادر به ردیابی و پیدا کردن سلولهای سرطانی نیست زیرا آن سلول ها به مقدار قابل رد یابی شدن در بدن وجود ندارند.
=============
سلولهای سرطانی بین شش تا ده مرتبه در دوره زندگی یک انسان پیدا می شوند.
=======
زمانی که سیستم ایمنی انسان قوی باشد سلولهای سرطانی از بین می روند و از ایجاد تومور سرطانی جلوگیری می شود.
========
زمانی که شخص بیماری سرطان دارد نشانه آنست که وی دارای کاستیهای تغذیه ای شده است . این کاستی ممکن است منشاء ژنتیک ،محیطی ، غذا ها و عواملی درشیوه زندگی باشد.
========
برای غلبه بر کاستی های متعدد تغذیه ای ، تغییر در رژیم غذایی شامل اضافه کردن بعضی مخلفات غذا یی ، سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.
===========
شیمی درمانی ضمن آنکه باعث مسموم کردن فوری سلول های سرطان است که سریع رشد می کند ، سلول های سالم بدن درمغز استخوان و دیواره روده ها و غیره را که سریع رشد می کند نیز از بین می برد و می تواند سبب ضایعه عضو بدن مثل کبد ، کلیه
ها و قلب و ریه ها و غیره شود..
=========
پرتوگیری ضمن آنکه سلولهای سرطانی را نابود می کند سلولهای سالم را نیز می سوزاند، ضایع می کند وباعث تخریب آنها می شود.
==========
درمان اولیه با شیمی درمانی و پرتو درمانی غالبا اندازه تومور را کاهش می دهد. با اینوصف شیمی درمانی و پرتودرمانی درازمدت به نابودی بیشتر تومور منتج نمی شود.
=========
زمانی که بدن تحت تاثیر مسمو میت ناشی از شیمی درمانی و
پرتودرمانی قرار می گیرد سیستم ایمنی در معرض خطر و نابودی واقع می شود بنا براین شخص ممکن است مقاومت خود را در برابر انواع مختلف عفونتها و پیچیدگیهای ناشی از آن از دست بدهد..
=========
شیمی درمانی و پرتو درمانی می تواند باعث جهش ژنتیکی سلولهای سرطانی گردد و مقاوم و پایدار شود ونابود کردن آنها مشکل خواهد شد. جراحی می تواند باعث گسترش سلول های سرطانی به دیگر نقاط بدن شود.
=============
یک راه موثر مبارزه با سرطان نرساندن غذا به سلولهای سرطانی است .. عدم رساندن مواد غذ ایی مورد نیاز سلول برای جلوگیری از افزایش و چند برابر شدن تعداد سلولها است.
==========
سلولهای سرطانی از چه موادی تغذیه می شوند
=========
قند تغذیه کننده سرطان است. با قطع مصرف قند یک عامل مهم تامین غذا برای سلولهای سرطانی قطع می شود .
جانشین های قند نظیر
NutraSweet ، Equal ، Spoonful و غیره با A spartame ساخته می شود و زیان آوراست. یک جانشین طبیعی بهتر عسل مانوکا یا ملاس ناشی از قند سازی است لیکن مقدار مصرف آن باید بسیاراندک باشد. نمک سفره دارای افزودنی شیمیایی است که رنگ آنرا سفید کند..
جانشین بهتر نمک سفره نمک حاصل ازآب دریا و یا Brag"s aminos است.
========
شیر باعث می شود که بدن بخصوص در سیستم گوارش (معده و روده ها) مخاط درست کند. سرطان ا ز مخاط تغذیه می کند . با قطع مصرف شیر و جانشین کردن آن با شیر سویا سلولهای سرطانی در برابر بی تغذیگی قرار می گیرند.
=========
سلولهای سرطانی در محیط اسیدی مقاوم و پایدار می شوند.. رژیم مبتنی بر گوشت قرمز اسیدی می شود و بهترین آنست که ماهی خورده شود و بجای مصرف گوشت گاو و خوک مقدار کمی گوشت جوجه مرجح است. گوشت قرمزهمچنین محتوی آنتی بیوتیک های دامی ، هرمون های رشد و انگل است که تماما بخصوص برای اشخاص مبتلا به سرطان آسیب رسان است .
=========
رژیم با 80% سبزیجات تازه و آب میوه و بنشن ، دانه های نباتی ، آجیل ها و مقداری میوه بدن را در محیط قلیایی قرار می دهد. ازغذاهای پخته شده شامل بنشن ،حدود 20% می تواند به بدن برسد. آنزیم های زنده در آب سبزیجات تازه به آسانی جذب می شود و ظرف 15 دقیقه به سطوح سلولی می رسد تا سلولهای سالم را رشد کافی دهد و تقویت کند... برای بدست آوردن آنزیم های زنده بمنظور ساختن سلول های سالم کوشش کنید آب سبزیجات تازه ( بسیاری از سبزیجات از جمله جوانه لوبیا ) مصرف کنید و دو تا سه مرتبه در روز مقداری سبزیجات خام بخورید.
آنزیم ها در حرارت 104 درجه فارنهایت (یا 40 درجه سانتیگراد) ازبین می روند.
========
از خوردن قهوه ، چای وشکلات که دارای کافئین زیاد است پرهیز کنید. چای سبز جانشینی بهتر و دارای خواص ضد سرطان است. بهترین نوشیدنی آب است.برای جلوگیری از ورود توکسین های معروف(مواد سمی ) و فلزات سنگین در آبهای لوله کشی به بدن ، مصرف آب تصفیه شده یا فیلتر شده مناسب است. ا ز خوردن آبهای تقطیر شده پرهیز کنید.
========
هضم پروتئین گوشت قرمز سخت است و نیاز به مقدار زیادی آنزیم گوارشی دارد. گوشت هضم نشده که در روده ها باقی بماند فاسد می شود و مسمومیت ایجاد می کند.
=========
دیواره های سلول سرطانی دارای پوشش پروتئین خشن است. با صرفنظر کردن از خوردن گوشت یا کمتر خوردن آن آنزیم بیشتری برای حمله به دیواره های پروتئینی سلول سرطان آزاد می شود و به بدن امکان می دهد سلول های سرطانی را از بین ببرد..
=========
بعضی مکمل ها : IP6,
Flor-ssence, Essiac, anti-oxidants, vitamins, minerals, EF A s
etc...)) سیستم ایمنی را بهبود می بخشند تا سلولهای مبارزه کننده و کشنده خود بدن را برای از بین بردن سلول سرطانی تقویت کنند. مکمل های دیگرنظیر ویتامین ای (E) توان برنامه ریزی کشتن سلول یعنی روش معمولی خلاصی یافتن از سلول های آسیب دیده ، غیر ضروری و غیر لازم بدن را دارند
=========
سرطان بیماری جسم و روح و روان است. داشتن روحیه مثبت و پیکار جو به شخص مبارزه کننده با سرطان کمک می کند که به بقای خود ادامه دهد. خشم و عدم بخشش و تند خویی بدن را در برابر محیط پر تنش وترشرویی قرار می دهد. بیاموزید که روحیه ای توام با عشق و بخشندگی داشته باشید. بیاموزید که همواره حالت آرامش و دلی آرام داشته باشید و از زندگی لذت ببرید.
.==========
سلول های سرطانی درمحیط حاوی اکسیژن توان ماندن ندارند. ورزش روزانه وتنفس عمیق باعث می شود که اکسیژن به لایه های سلولی برسد . اکسیژن درمانی روش دیگرِی برای از بین بردن سلول های سرطانی است.
پربینندهترین تصویر جهان را چه کسی عکاسی کرده است؟
همواره از سالها پیش یعنی درست زمانی که ویندوز ایکسپی محبوب، در اکتبر سال 2001 برای اولین بار قلب رایانههای ما را تسخیر کرد، تصویر پشت صحنه یا همان والپیپر پیشفرض ویندوز که چمنزاری سبز با آسمانی آبی و چند تکه ابر را نشان میداد توجه ما را به خود جلب کرده است.
گرانترین و پربینندهترین تصویر جهان را چه کسی عکاسی کرده است؟
چاک اوریر نام عکاس این تصویر است که پس از مدتی و هنگامی که از سوی مایکروسافت به عنوان تصویر زمینه ویندوز ایکسپی مورد استفاده قرار گرفت، عنوان پربینندهترین تصویر جهان را به خود اختصاص داد. اما داستان این عکس روایتی جالبتر است.
اوریر در این خصوص میگوید که وی در سالی که این تصویر را عکسبرداری کرده هفتهای چند بار از این مسیر عبور میکرده است اما هنگامی که در ماه ژانویه و برای دیدن دوستدختر خود از این مسیر در حال عبور بوده با این منظره در منطقه سونوما در ناپا در ایالت کالیفرنیای شمالی روبرو شده است.
بسیاری از مردم وقتی منظرهای زیبا را میبینند تنها به تحسین آن میپردازند و عده کمی وجود دارند که ایستاده و از این گونه مناظر عکسبرداری کنند اما عکاس سابق مجله نشنال جئوگرافیک با دیدن چمنهای سبز و آسمان آبی و نور خورشید شفاف و تکه ابرهای موجود در آسمان آنقدر مدهوش شده بود که بلافاصله دوربین خود را به کار بیندازد.
با اینکه چندین سال از انتخاب این تصویر از سوی مهندسان مایکروسافت به عنوان تصویر زمینه پیشفرض ویندوز ایکسپی میگذرد ااما هنوز این عکاس 69 ساله بر محرمانه بودن مبلغ قرارداد منعقد شده میان او و مایکروسافت پایبند است و البته قیمت آن چندان هم مهم نیست چرا که هنوز گزارشها این تصویر را گرانقیمتترین تصویر عکاسی شده در جهان میدانند.
ساخت سی دی های غیر قابل کپی
بله، محافظت از کپی. این تکنولوژی که با عنوان مدیریت حقوق دیجیتال (Digital Rights Management) یا DRM هم شناخته می شود، یک بخش لازم و ضروری اما اغلب افراطی دنیای دیجیتالی ما است.
به صورت تئوری، نرم افزار محافظت از کپی DVD یا CD ابزاری است که از تولید کنندگان محتوا در برابر فروش غیرقانونی محصولات شان محافظت می کند. در واقعیت، گاهی اوقات این یک تکنیک مزاحم است که باعث سردرگمی مشتریان می شود.
اما جدا از نظرات متناقض و متفاوت افراد مختلف، ممکن است برای تان جالب باشد که نرم افزارهای محافظت از کپی چگونه کار می کنند.
البته پاسخ به این سوال از دیسکی به دیسک دیگر کاملا متفاوت است، اما این برنامه ها را در چند دسته کلی می توان تقسیم بندی کرد.
قفل منطقه ای محافظت کپی
رسانه های نوری، به خصوص دیسک های DVD و Blu-Ray اغلب قفل های منطقه ای دارند. این بدان معنی است اگر دیسک های حاوی کد منطقه ای خاص درون پخش کننده دارای کد منطقه دیگری قرار گیرند، محتوای آنها پخش نخواهد شد.
البته انواعی از دستگاه های پخش کننده بدون کد هم وجود دارند. و در خصوص پخش کننده هایی مانند کامپیوترها، این امکان وجود دارد که شما کد منطقه ای دیسک نوری را تغییر دهید.
نرم افزارهای پخش کننده همچون PowerDVD هنگامی که با دیسک های دارای قفل منطقه ای روبرو می شوند، از شما درخواست می کنند که کد منطقه را تغییر دهید. پخش کننده هایی مانند VLC هم کلا قفل های منطقه ای را نادیده گرفته و دیسک را به راحتی پخش می کنند.
رمزنگاری دیسک
یکی از انواع محافظت کپی که به شکل غیرقابل باوری همه گیر شده است، محافظت محتوای دیسک با رمزنگاری آن توسط یکی از شیوه های کلید رمزنگاری است.
به صورت تئوری، رمزنگاری تنها می تواند با یک کلید معتبر برای رمزگشایی محتوا باز شده و دیده شود. اگر از کلید معتبر استفاده نشود، محتوا قابل پخش نخواهد بود و یا اینکه به سختی پخش خواهد شد. این شیوه همچنین جلوی کپی کردن یا رایت دیسک روی هارد دیسک یا دیگر ابزارها را خواهد گرفت.
البته رمزنگاری همچنان یک بازی درحال جریان است. کلیدهای مورد استفاده برای رمزگذاری می توانند توسط مهندسی معکوس شکسته شوند. با وجود اینکه تولید نرم افزارهای عبور از محافظت کپی در اغلب نقاط دنیا غیرقانونی است، اما برنامه های آشکارساز فراوانی را می توان به رایگان در اینترنت پیدا کرد.
کلیدهای ثبت نام و فعال سازی آنلاین محصول
محافظت از نرم افزارهای کامپیوتری، به دلیل ماهیت وجودی شان، در مقابل سرقت و کپی های غیر قانونی کاری مشکل و طاقت فرسا است. یک نرم افزار برای اینکه بتواند کار کند باید بر روی کامپیوتر نصب شود. وقتی هم که یک بار نصب شد، می تواند کپی شده یا تغییر یابد.
کلیدهای ثبت نام شیوه استانداردی برای محافظت از نرم افزار هستند. چه اینکه نرم افزار روی دیسک باشد یا دانلود شده باشد. اما برخی کدهای ثبت نام همچنین در برابر جعل و نفوذ، آسیب پذیرند.
کلیدها معمولا بر اساس الگوریتم هایی ساخته می شوند و این الگوریتم می تواند با مهندسی معکوس یا شیوه های دیگر مورد حمله قرار گیرد. این همان دلیلی است که برنامه های کد ساز یا key generator توانایی ساخت کلید های ثبت نام معتبر برای برنامه ها را دارند.
در نتیجه شرکت هایی از قبیل مایکروسافت به دنبال مهاجرت به شیوه های فعال سازی آنلاین محصولات شان هستند. برای مثال وقتی دیسک ویندوز سون مایکروسافت را می خرید، یک کلید فعال سازی درون جعبه قرار دارد.
این کلید توسط یک سرور آنلاین فعال خواهد شد که نه تنها اصالت کلیدتان را کنترل می کند، بلکه چک می کند که این کلید قبلا مورد استفاده قرار نگرفته باشد. اگر این کلید قبلا استفاده شده باشد، سرور سعی می کند تشخیص دهد که آیا کلید توسط خریدار اصلی استفاده شده است یا خیر.
این نوع فعال سازی همچنان مورد بحث است. در برخی از انواع آن، از قبیل آنچه که توسط یوبی سافت استفاده می شود، لازم است که در تمام طول مدت استفاده از برنامه کامپیوتر به اینترنت وصل باشد. یک روی این بحث و ستیز این است که بسیاری از کاربران اعتقاد دارند که نباید برای استفاده از نرم افزارشان مجبور باشند که همیشه آنلاین باشند.
محافظت کپی با نصب درایور
یکی دیگر از شیوه های محافظت کپی که بیشتر مختص نرم افزارهای کامپیوتری است، محافظت کپی درایوری است که یک درایور جدید را به عنوان بخشی از مرحله نصب نرم افزار اصلی بر روی کامپیوتر نصب می کند.
مسئولیت این درایور اعتبار سنجی نرم افزار اصلی و همچنین محافظت از آن در برابر کپی برداری و تغییرات احتمالی برای اجرای آن بدون استفاده از دیسک نصب یا کلید فعال سازی است.
این شیوه محافظت از کپی برداری، همچنان مورد بحث و جدل است، زیرا گاهی اوقات درایور نصب شده ممکن است با کارکرد عادی برخی سیستم عامل ها دچار تداخل شده و ایجاد مشکل کند. کاربرانی که از این شیوه استفاده می کنند، گاهی با کاهش کارایی درایو نوری و حتی خرابی آن مواجه می شوند.
حتی این درایورها می توانند یک ریسک امنیتی باشند. در سال 2007 مایکروسافت یک رخنه امنیتی مرتبط با درایور شرکت SafeDisc را در ویندوز ایکس پی ترمیم کرد و آپدیت ویژه آن را عرضه نمود. درایور این شرکت می توانست همانند یک بدافزار عمل کرده و به اکانت ادمین سیستم دسترسی پیدا کند