سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دنیای فناوری و اطلاعاتpolymer (شیمی.نانو.مکانیک.پلاستیک.لاستیک.)


کانون فرهنگی شهدا
عاشق آسمونی
پرسه زن بیتوته های خیال
لحظه های آبی
عاشقان
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
هو اللطیف

● بندیر ●
مهندسی پلیمر(کامپوزیت.الاستومر. پلاستیک.چسب ورزین و...)
بی عشق!!!
آخرین روز دنیا
مُهر بر لب زده
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
یک کلمه حرف حساب
روانشناسی آیناز
داشگاه آزاد دزفول
.: شهر عشق :.
بانک اطلاعاتی خودرو
فقط عشقو لانه ها وارید شوند
پتی آباد سینمای ایران
منطقه آزاد
رازهای موفقیت زندگی
نور
توشه آخرت
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
گروه اینترنتی جرقه داتکو
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
ایـــــــران آزاد
پزشک انلاین
این نجوای شبانه من است
رویابین
* روان شناسی ** ** psychology *
حباب زندگی
ثانیه
دست نوشته
در تمام بن بستها راه آسمان باز است
مهندسی متالورژِی
دوزخیان زمین
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
mansour13
به دلتنگی هام دست نزن
حقوق و حقوقدانان
هامون و تفتان
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
کشکول
وبلاگ تخصصی مهندسی عمران
خبرهای داغ داغ
باران کوثری
عشق صورتی
دنیای بهانه
عشق طلاست
خانه اطلاعات
من هیچم
قدرت ابلیس
غلط غولوت
انجمن مهندسان ایرانی
just for milan & kaka
چالوس و نوشهر
نامه ی زرتشت
دنیای واقعی
تارنما
سامانتا
دختر و پسر ها وارد نشند اینجا مرکز عکس های جدید ودانلوده
محرما نه
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ماهیان آکواریمی
قدرت شیطان
.... تفریح و سرگرمی ...
عد ل
راز و نیاز با خدا
عاشقان میگویند
جزیره ی دیجیتالی من
خلوت تنهایی
پرسش مهر 9
نـــــــــــــــــــــــــــــور خــــــــــــــــــــــــــــدا
اس ام اس عاشقانه
طوبای طوی
قلم من توتم من است . . .
منتظران دل شکسته
محمدرضا جاودانی
روح .راه .ارامش
اهلبیت (ع)
::::: نـو ر و ز :::::
باور
در سایه سار وحدت
چشمای خیس من
جالبــــــــــات و ....
دنیای پلیمر
کسب در آمد از اینترنت
سخنان برگزیده دکتر شریعتی
شناسائی مولکول های شیمیائی
بانک اطلاعات نشریات کشور
استاد سخن پرداز
لینکستان
سایت تخصصی اطلاع رسانی بازیافت
صنعت خودرو
پلیمرهای نوری
انجمن های تخصصی مهندسی پزشکی
سایت تخصصی پلیمر
مهندسی صنایع پلیمر
فرشته ای در زمین
نجوا
مجلات دانش پلیمر
امام رضا
سکوت شب
برای آپلود مطلب اینجا را کلیک کنید
وبلاگ تخصصی گزارش کار های آزمایشگاه
پشت خطی
بانک اطلاعات نشریات کشور
کتابخانه عرفانی ما
فناوری
بهترین سایت دانلود رایگان
آگهی رایگان صنایع شیمیایی
امار لحظه به لحظه جهان
محاسبه وزن ایده ال
کتابخانه مجازی ایران
مرکز تقویم
عکس هایی از سرتاسر جهان
سایت اطلاعات پزشکی
موتور ترجمه گوگل
پایگاه اطلاع رسانی شغلی

اولین دانشنامه نرم افزار ایران
بانک مقالات روانشناسی
جدول
اپلود عکس
اوقات شرعی
ضرب المثل ها وحکایت ها
متن فینگیلیش بنویسید و به فارس
دانلود نرم افزار
سایت تخصصی نساجی
طراح سایت
مرجع اختصاصی کلمات اختصاری
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
کتابخانه مجازی ایران
این چیه؟
معماری

مبحثی در تحلیل سازه داریم به نام خط تاثیر. به طور خلاصه یعنی در سازه‌ای مثل پل، بسته به اینکه بار متحرک (در اینجا وسایل نقلیه) در کجای پل باشد، نیروهایی که به هرکدام از پایه‌های  پل وارد می‌شود متفاوت خواهد بود. یعنی اگر ماشینی دقیقا روی یکی از پایه‌های پل باشد، آن پایه تقریبا کل بار آن ماشین را تحمل می‌کند و به سایر پایه‌ها باری نمی‌رسد.
مهندسی که می‌خواهد پایه پل را طراحی کند، باید آن را برای حداکثر بار ممکن طراحی کند. یعنی اگر قرار است یک کامیون 50 تنی از روی پل عبور کند، باید تمام پایه‌های پل برای این بار طراحی شوند. (گرچه در حالت واقعی در هر لحظه ممکن است فقط یکی از پایه‌ها حداکثر 50 تن را تحمل کند و بقیه نیروی چندانی نبرند)

ایده این است :
اگر به جای جاده روی پل، یک کانال پر از آب داشته باشیم و داخل این کانال یک کشتی در حرکت باشد، موقعیت کشتی تاثیری روی میزان بار وارد بر پایه‌های پل ندارد. یعنی کشتی هرجا که باشد نیروهای وارد بر پایه پل ثابت خواهند ماند.
در واقع وقتی کشتی وارد کانال می‌شود، باعث می‌شود که سطح آب داخل کانال اندکی بالا بیاید. این بالا آمدن باعث افزایش فشار وارد بر کف کانال می‌شود. به بیان بهتر، نیروی وزن کشتی در طول کانال به طور یکنواخت پخش می‌شود. اثبات این مساله با مکانیک سیالات ساده امکان پذیر است.
بنابراین اگر شما یک کشتی 20 هزار تنی داشته باشید و پل دارای 100 پایه باشد، لازم نیست هریک از پایه‌ها برای 20 هزار تن طراحی شود. بلکه بار کشتی روی 100 پایه تقسیم می‌شود و به هر پایه 200 تن بار می‌رسد.

ایراد اصلی که به این ایده گرفته می‌شود، این است که ما یک وزن اضافه (وزن آب داخل کانال) که به هیچ وجه کم نیست را به پایه‌ها تحمیل کرده‌ایم. یک حساب و کتاب ساده نشان می‌دهد در واقع این وزن اضافه خیلی زیاد است و عملا این روش مقرون به صرفه نخواهد بود. به هر حال جرقه‌ای بود که به ذهن آمد و ممکن است ایده‌ای باشد برای حمل و نقل اجسام خیلی سنگین.

پ.ن. : گویا این ایده اجرا شده است والبته منظور اصلی، انتقال کشتی از یک نقطه به نقطه دیگر بوده و نه استفاده از کانال به جای پل!

انتقال کشتی با کانال

منبع عکس: http://www.canalmuseum.com


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

تصویر زیر را ببیند:

تصویر گل با نگاتیو


حالا این تصویر را روی کامپیوترتان ذخیره کنید و با یک نرم‌افزار مشاهده عکس (مثلا Windows Picture and Fax Viewer) آن را باز کنید. دکمه Restore Down را بزنید و  با کوچک کردن پنجره این برنامه، تصویر را کوچک کنید. این کار را به آرامی انجام دهید و الگوهای جالبی که هنگام کوچک کردن تصویر ایجاد می‌شود را ببینید.

 علت چیست؟
اول توضیح بدهم که این عکس چطور تهیه شده است. یک تصویر معمولی (تصویر گل) انتخاب شده و رنگ پیکسل‌های آن به صورت یک‌درمیان (شطرنجی)، نگاتیو شده. بنابراین تصویر حاصل ترکیبی است از عکس اصلی و نگاتیو‌ آن.
وقتی یک نرم‌افزار عکس را کوچک می‌کند، بسته به الگوریتمی که استفاده می‌کند، ناچار است یک سری پیکسل‌ها را حذف کند. مثلا اگر طول و عرض تصویری با ابعاد 30 در 40 پیکسل نصف شود، عکس حاصل دارای ابعاد 15 در 20 خواهد بود. بنابراین برای نمایش این تصویر باید از  25% پیکسل‌ها استفاده کند. برای این که کلیت تصویر حفظ شود، یک راه این است که سطرها و ستون‌ها را یک‌درمیان حذف کنیم و پیکسل‌های باقیمانده را کنار هم بچینیم. البته این یکی از ساده‌ترین الگوریتم‌های کوچک‌سازی تصاویر است و الگوریتم‌های پیچیده‌تری هم وجود دارد.
حال فرض کنید این الگوریتم را برای یک صفحه شطرنجی اعمال کنیم. مثلا صفحه بازی شطرنج را در نظر بگیرید. اگر سطر‌های 1، 3، 5 و 7 و همچنین ستون‌های a, c, e  و g را حذف کنیم، خانه‌های باقیمانده همگی همرنگ (در این حالت، سیاه) خواهند بود. پس الگوریتم کوچک سازی ما یک تصویر شطرنجی (تقریبا خاکستری) را به یک تصویر کاملا سیاه تبدیل کرد.
تصویر فوق هم در حین کوچک‌سازی دستخوش چنین الگوریتم‌هایی شد که باعث شد در اندازه‌های مختلف، الگوهای جالبی را به وجود آورد.
یک نکته جالب: نگاتیو تصویر فوق تقریباً خودش می‌شود. برای دیدن نگاتیو تصویر، داخل MS Paint دکمه‌های Ctrl+I را بزنید. علت‌اش به عهده خوانندگان!


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
واقعاً جالبه که همچین فکری به ذهن یک دختر بچه رسیده , خلاصه ماجرا از این قراره که یک دختر خانم برای مقایسه اثر مایکروویو بر روی ساختار مولکولی مواد و مقایسه اون با گرم کردن به روش سنتی به راه حل جالبی رسیده و اون مقایسه دو گیاه کاملاً مشابه هست که یکی توسط آب گرم شده در مایکروویو و دیگری توسط آب گرم شده بر روی کتری سیراب می شدن. یعنی این دختر خانم مثلاً 100 سی سی آب رو در مایکروویو می جوشونده پس از سرد شدن به یکی از گیاهان می داده، و 100 سی سی دیگه رو در کتری و روی اجاق گاز می جوشونده، و پس ازسرد شدن به گیاه دیگه می داده.

نتیجه رو خودتون ببینید

001.jpg

002.jpg

003.jpg

004.jpg

005.jpg

006.jpg

میکروویو که به اشتباه ماکروویو خوانده می شود، از ترکیب دو واژه مایکرو یا میکرو MICRO (به معنی کوچک) وویو WAVE (به معنی موج) تشکیل شده است و به معنای امواج با طول موج کوتاه و تعداد نوسانات (فرکانس) بسیار بالا می باشد. فرکانس چنین امواجی، بین??? مگاهرتز تا چند گیگاهرتز در ثانیه می تواند باشد. بُرد چنین امواجی کوتاه بوده و در حد چند متر است، ولی میزان نفوذ آن ها نسبتا بالا است و از درون ابر و غبار عبور می کنند. هر چه فرکانس بیشتر باشد، شدت نفوذ بیشتر ولی بُرد امواج، کوتاه تر می شود.... به عنوان مثال هر چیزی که در مجاورت دستگاه نوسان ساز اجاق های میکروویو معمول قرار داشته باشد، به شدت تحت تاثیر ارتعاشات قرار می گیرد. در حالی که اگر نیم متر از منبع ارتعاش دور شود، قدرت امواج به یک صدم کاهش خواهد یافت.

امواج دارای طول موج کوتاه، هنگام برخورد به ماده، چنان موجب ارتعاش و تغییر قطب های منفی و مثبت موجود در آن می شوند که این جنبش بالای ملکول ها موجب به هم خوردن شدید آن ها و ایجاد اصطکاک درملکول ها و در نهایت سبب گرم شدن آن ماده می شود. در این میان نقش آب در درون ماده غذایی بارزتر است. زیرا ملکول های آب که قطبی هستند (همچون دیگر ملکول های قطبی)، بیشتر تحت تاثیر نوسانات قرار گرفته و به شدت شروع به جابه جایی در محل خود می کنند. به همین دلیل هر چه غذا رطوبت بیشتری داشته باشد سریع تر تحت تاثیر این امواج قرار می گیرد.


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور


Thoughts for Life



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

The best cosmetic for lips is truth
زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی

for voice is prayer
برای صدای شما دعا به درگاه خداوند

for eyes is pity
برای چشمان شما رحم و شفقت

for hands is charity
برای دستان شما بخشش

for heart is love
برای قلب شما عشق

and for life is friendship
و برای زندگی شما دوستی هاست

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

No one can go back and make a brand new start
هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه

Anyone can start from now and make a brand new ending
ولی هر کسی میتونه از همین حالا عاقبت خوب و جدیدی را برای خودش رقم بزنه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

God didn"t promise days without pain
خداوند هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که حتما روزهای ما بدون غم بگذره

laughter, without sorrow, sun without rain
خنده باشه بدون هیچ غصه ای، یا خورشید باشه بدون هیچ بارونی، نداده

but He did promise strength for the day, comfort for the tears
ولی یه قول رو به ما داده که اگه استقامت داشته باشیم در مقابل مشکلات،
تحمل سختی ها رو برامون آسون میکنه

and light for the way
و چراغ راهمون میشه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

Disappointments are like road bumps, they slow you down a bit

نا امیدی ها مثل دست اندازهای یک جاده میمونن
ممکنه باعث کم شدن سرعتت در زندگی بشن

but you enjoy the smooth road afterwards
ولی در عوض بعدش از یه جاده صاف و بدون دست انداز بیشتر لذت خواهی برد

Don"t stay on the bumps too long
بنابر این روی دست اندازها و ناهمواریها خیلی توقف نکن

Move on
به راهت ادامه بده

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

When you feel down because you didn"t get what you want just sit tight
and be happy
وقتی احساس شکست میکنی که نتونستی به اون چیزی که می خواستی برسی
ناراحت نشو

because God has thought of something better to give you
حتما خداوند صلاح تو رو در این دونسته و برات آینده بهتری رو رقم زده

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

When something happens to you, good or bad
وقتی یه اتفاق خوب یا بد برات میافته همیشه

consider what it means
دنبال این باش که این چه معنی و حکمتی درش نهفته هست

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

There"s a purpose to life"s events
برای هر اتفاق زندگی دلیلی وجود دارد

to teach you how to laugh more or not to cry too hard
که به تو میآموزد که چگونه بیشتر شاد زندگی کنی و کمتر غصه بخوری

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

You can"t make someone love you
تو نمیتونی کسی رو مجبور کنی که تو رو دوست داشته باشه

all you can do is be someone who can be loved
تمام اون کاری که میتونی انجام بدی
اینه که تبدیل به آدمی بشی که لایق دوست داشتن هست

the rest is up to the person to realize your worth
و عاقبت کسی پیدا خواهد شد که قدر تو رو بدونه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

It"s better to lose your pride to the one you love
بهتره که غرورت رو به خاطر کسی که دوست داری از دست بدی تا این که

than to lose the one you love because of pride
کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت از دست بدی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

We spend too much time looking for the right person to love
ما معمولا زمان زیادی رو صرف پیدا کردن آدم مناسبی برای دوست داشتن

or finding fault with those we already love
یا پیدا کردن عیب و ایراد کسی که قبلا دوستش داشتیم میکنیم

when instead
باید به جای این کار

we should be perfecting the love we give
در عشقی که داریم ابراز میکنیم کامل باشیم

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

Never abandon an old friend
هیچوقت یه دوست قدیمیت رو ترک نکن

You will never find one who can take there place
چون هیچ زمانی کسی جای اون رو نخواهد گرفت

Friendship is like wine
دوستی مثل شراب میمونه

it gets better as it grows older
که هر چی کهنه تر بشه ارزشش بیشتر میشه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

When people talk behind your back, what does it mean
وقتی مردم پشت سرت حرف میزنن چه مفهومی داره ؟

Simple! It means that you are two steps ahead of them
خیلی ساده ! یعنی این که تو دو قدم از اون ها جلوتری

So, keep moving ahead in Life
پس، در زندگی راهت رو ادامه بده









ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
این عکسی است که فضاپیمای وویجر از زمین گرفته!

تصویرزمین از نمائی بسیار دور

عکسی که زمین رو در فضای بیکران نشون می ده!
همین جاست. خانه اینجاست...
ما اینجاییم. تمام کسانی که دوستشون دارید؟
تمام کسانی که می شناسید؟...
تمام کسانی که تابحال چیزی درموردشون شنیدید!
تمام کسانی که وجود داشته اند...
زندگی شان را در اینجا سپری کرده اند...
برآیند تمام خوشی ها و رنج های ما در همین نقطه
جمع شده است...
هزاران مذهب!ایدئولوژی و دکترای اقتصادی!
تمامی شکارچیان وصیادان!
تمامی قهرمانان و بزدلان!
تمامی آفرینندگان و ویران کنندگان تمدن!
تمامی زوج های جوان عاشق!تمامی پدران و مادران!
کودکان امیدوار!
مخترعان و مکتشفان!
تمامی معلمان اخلاق! تمامی سیاستمداران فاسد!
تمامی «ابرستاره ها»!!تمامی رهبران کبیر!
تمامی قدیسان و گناهکاران در تاریخِ گونه ما! آنجا زیسته اند!
در این ذره غبار که در فضای بیکران در مقابل اشعه خورشید شناور است.
زمین ذره ای خرد در مقابل عظمت جهان است. به رودهای خون که توسط امپراطوران و ژنرال ها بر زمین جاری شده، البته با عظمت و فاتحانه! بیاندیشید.این خونریزان! اربابان لحظاتی از قسمت کوچکی از این نقطه بوده اند. به بی رحمی های بی پایانی که ساکنان گوشه ای از این نقطه، توسط ساکنان گوشه دیگر (که از این فاصله نمیتوان آنها را از هم بازشناخت) متحمل شده اند بیاندیشید! چقدر اینان به کشتن یکریگر مشتاقند! چقدر با حرارت از یکدیگر متنفرند. تمامی شکوه و جلال ما! تمامی حس خود مهم بینی بی پایان ما! توّهم ِ اینکه ما دارای موقعیتی ممتاز در پهنه گیتی هستیم، به واسطه این عکس به چالش کشیده می شود. سیاره ما لکه ای گم شده در تاریکی کهکشانهاست. در این تیرگی و عظمت بی پایان! هیچ نشانه ای از اینکه کمکی از جایی میرسد تا ما را از شر خودمان در امان نگاه دارد، دیده نمی شود.
زمین تنها جای شناخته شده است که قابلیت زیست دارد. هیچ جایی نیست، حداقل در آینده نزدیک که گونه بشر بتواند به آنجا مهاجرت کند. مشاهدات! بله! استقرار! هنوز نه. خوشتان بیاید یا نه، زمین تنها جایی است که می توانیم روی پای مان بایستیم. گفته شده که فضانوردی تجربه ای است شخصیت ساز که فرد را فروتن می سازد...."کارل ساگان فضانورد آمریکایی"

پ.ن:
شاید هیچ تصویری بهتر از این،غرور ابلهانه و نابخردانه نوع بشر را در دنیای کوچکش به نمایش نگذارد. برای من، این تصویر تاکیدی است بر مسئولیت ما در جهت برخورد مهربانانه تر ما با یکدیگر و سعی در گرامی داشتن و حفظ کردن این نقطه آبی کمرنگ! تنها خانه ای که تاکنون شناخته ایم.


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
 

به گفته کارشناسان، "کروکودیلین"، محصولی از سرم خون تمساح، تنها داروی شناخته شده‌ای است که توانسته است ویروس ایدز (? (HIV?را، در محیط آزمایشگاهی، از میان بردارد.
بر اساس اطلاعات ماخوذ از دفتر بهداشت و مقابله با بیماریهای آبزیان سازمان دامپزشکی، چند خاصیت دارویی ثابت شده و در حال بررسی دیگر نیز به اجزای تمساح نسبت می‌دهند که استفاده از کروکودیلین، در درمان عفونتهای مقاوم به تمامی آنتی‌بیوتیکها در سیستم تنفسی، ادراری از جمله آنهاست.

متن کامل در ادامه مطلب


ادامه مطلب

ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
تصادف خاور حامل سمند LX، انتقال پنهانی اتومبیل 950 میلیون تومانی به آن سوی دریای خزر را فاش کرد.

به گزارش «شفاف»، این سمند LX استثنایی که بدنه آن روکش طلا است، قرار بود بدون سر و صدا و جنجال خبری از طریق بندر انزلی به روسیه فرستاده شود، اما انتشار عکس‌ها و تصاویر بلوتوثی، برنامه‌ها و تدابیر امنیتی صاحبانش را بر هم زد.

بنابراین گزارش صبح روز پنج‌شنبه 16 اسفندماه، به دنبال آسیب‌دیدگی شدید خاور حامل محموله در تصادف با یک وانت نیسان در جنوب تهران، سمند طلایی قدم بر تهران گذاشت و مجبور شد تا برای چند ساعت در پایتخت گشت بزند.

این سمند طلایی که توسط دو شریک طلاکار و در اصفهان تیونینگ شده، از سوی هیچ‌یک از شرکت‌های بیمه کشور تحت پوشش قرار نگرفته و انتقال آن از اصفهان تا تهران و سپس بندر انزلی، با مشکلات و دردسرهای بسیاری همراه بوده است.

با توجه به این که این محموله حدود 1 میلیون دلار (950 میلیون تومان) می‌بایست پیش از آغاز تعطیلات نوروزی به گمرک تحویل می‌شد، پس از یک روز اقامت در تهران، اکنون روی آب و در راه بندر آستاراخان روسیه است.

به گزارش «شفاف» و به نقل از نشریه دنیای خودرو، «فرزاد فخرالدین»، یکی از صاحبان سمند طلایی در گفت‌گو با یک نشریه خودرویی ایران، درباره جزئیات این محموله توضیح داده است:

تصادف خاور، چطور اتفاق افتاد؟
بی‌احتیاطی راننده وانت نیسان باعث آن حادثه شد. کاری هم از کسی ساخته نبود. او بدون زدن راهنما، ناگهان تصمیم گرفت داخل خروجی اتوبان بپیچد.

سمند طلایی در این تصاف آسیبی دید؟
خوشبختانه چون اطراف آن را با حجم زیادی از فیبر فشرده پر کرده بودیم، اتفاقی نیفتاد. اما خاور دیگر قادر به حرکت نبود. سمند را از پشت آن خارج کردیم و به دنبال یک خاور جدید و سالم گشتیم.

ایده اتومبیل طلایی از کجا آمد؟
در اخبار تلویزیون و اینترنت، اتومبیل‌هایی مانند پورشه 911 و مرسدس طلایی را دیده بودیم. چند ماه قبل فکر کردیم که ما هم خودرو داریم و هم طلا. پس چرا خودمان یک اتومبیل طلایی نداشته باشیم.

تمام بدنه این سمند از طلا است؟
خیر. فقط روی قاب کاپوت، صندوق عقب، درها و گلگیرها کار کردیم و به سقف و ستون‌ها و همچنین جز آینه‌ها به اجزای لاستیکی مانند سپرها دست نزدیم.

چرا؟ فرصت‌تان کم بود؟
ما محدودیت زمانی نداشتیم. اما در هر حال چون از مسایل فنی و اتومبیل‌ساطزی اطلاع نداریم، نمی‌توانستیم با تغییر نصب سپرهایی از جنسی دیگر، ایمنی خودرو را با خطر مواجه کنیم. به همین علت بود که سمند با رنگ نوک‌مدادی را انتخاب کردیم تا تناسب آن با رنگ طلا، کافی نباشد.

ابتدا سفارش گرفتید، یا بعد از اتمام کار به دنبال مشتری گشتید؟
تقریبا هر دو! به ما گفتند اگر اتومبیل طلایی بسازید، آن را می‌خریم.

چرا سمند؟
برای این که ایرانی است و همه آن را می‌شناسند.

مشتری آن هم ایرانی است؟
خیر. سمند از چد سال قبل به روسیه صادر می‌شود و الان خریدار سمند طلایی هم یک فرد روس است که قرار نیست با اتومبیل طلایی‌اش در شهر گشت بزند. آن را برای کلکسیون خودش می‌خواهد. اما با این حال به سپرها دست نزدیم.

همه ایرانی‌ها از پیکان خاطره‌های زیادی دارند. می‌توانستید این طرح را روی این خودرو پیاده کنید. نظرتان چیست؟
تصمیم گروه، این بود که روی LX کار کنیم و کسی هم مخالفتی نداشت. در هر حال، خودرو ملی است و همه آن را می‌شناسند.

چه مقدار از مبلغ توافق شده را از مشتری دریافت کرده‌اید؟
هنوز پرداختی صورت نگرفته. باید صبر کنیم تا محموله ابتدا به آنجا برسد، بعد رابط ما ترتیب باقی امور را می‌دهد.

سود حاصل از معامله نسبت به هزینه‌ها و وقت صرف شده برای LX طلایی، برایتان به صرفه خواهد بود؟
بخشی از جلو داشبورد این اتومبیل، خاتم‌کاری شده و هنوز به هنرمندی که این کار را انجام داد، بدهکار هستیم. اما بعد از پایان معامله و رسیدن پول، با او تسویه‌حساب می‌کنیم و سود خودمان را هم برمی‌داریم.

غیر از این موارد، چه کارهای دیگری روی خودرو انجام داده اید؟
من همیشه پیش خودم فکر می‌کردم، خودرویی مانند سمند که نشانگر ملیت ما در صنعت است، باید دارای بخشی از نمادهای فرهنگی‌مان باشد. برای همین هم در تزئینات داخلی به ‌خاتم‌کاری پرداختیم و حتی تنها به این مورد بسنده نکردیم. مثلا در کف خودرو هم از فرش زیبایی استفاده کردیم.

کارهای شما فقط در تزئینات داخلی بوده؟
خیر. موتور خودرو را هم تقویت کردیم. پلت‌فرم سمند، همان پلت‌فرم پژو 405 است. یعنی اتاق 4 پژو برای همین موتور پژو 407 و گیربکس‌اش را می‌توان روی خودرو سمند نصب کرد. ما همین کار را کردیم.

شما که گفتید از مسایل فنی خودرو، سر رشته ندارید. چطور پلت‌فرم را عوض کردید؟
خیلی اتفاقی بود. هنگامی که درگیر طلاپوش کردن بدنه خودرو بودیم، با یک توریست فرانسوی آشنا شدیم که برای گردش به اصفهان آمده بود. با او هم‌کلام شدیم و او هم گفت یکی از مهندسان قسمت موتور کمپانی پژو است و می‌تواند به ما کمک کند تا کارهای بهتری انجام دهیم. البته پول زیادی هم به خاطر این کار از ما گرفت.

چرا با رسانه‌ها صحبت نکردید؟
از ابتدا چنین قراری نداشتیم. حضورمان در تهران، گذری بود. قصد شلوغ کردن قضیه را هم نداشتیم. مسوول تیم اسکورت هم مخالف بود.

فکر نمی‌کنید که جنجال رسانه‌ای برای چنین خودرویی، می‌توانست جالب باشد؟
نه! فقط امنیت محموله را به خطر می‌انداخت. ما کلی تلاش کردیم تا کسی متوجه چیزی نشود.

پس چطور در خیابان‌های تهران، آزادانه گشت زدید؟
ما این کار را نکردیم.

اما عکس‌هایی که ما در اختیار داریم، نشان می‌دهد در تهران چرخیده‌اید. این را هم تکذیب می‌کنید؟
ما فقط به خیابان عباس‌آباد رفتیم تا با چند نفر از نمایشگاه‌دارهای آنجا صحبت کنیم. خلاف که نکرد‌ایم!

ریسک بزرگی نبود؟
تیم حفاظت اطراف ما بودند و نگرانی زیادی نداشتیم.

فکر نمی‌کنید بهتر بود این اتومبیل را در موزه قرار دهید؟
مطمئن هستیم که کسی پولش را نمی‌داد و آن را نمی‌خرید. الان خیلی از اتومبیل‌های قدیمی هم در موزه خودرو، خاک می‌خورند.

در آینده، باز هم روی اتومبیل دیگری کار می‌کنید؟
اگر مشتری داشته باشیم، کار می‌کنیم. با توجه به این که سمند هم تجربه نخست‌مان بود و الان ایده‌های دیگری هم داریم. به این نتیجه هم رسیدم که اگر روزی ایران‌خودرو سمندLX طلایی رنگ تولید کند، مطمئن باشید که مشتری آن، خودم خواهم بود.


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

 

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن، که شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید. بله،همگی ما می دانیم که انیشتن این فرمول [e=mc2]   را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم،خودتان را بااین هشت مورد،شگفت زده کنید!

 

1) او با سر بزرگ متولد شد

وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است،اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.

 

2) حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود

مطمئنا انیشتن می توانسته کتابهای مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند،اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن [تولد ]برای بچه های کوچک بود.

 

3) او ازداستانهای علمی-تخیلی متنفر بود

انیشتن از داستانهای تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد ،آنها باعث تغییر درک عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی که حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد.به بیان او “من هرگزدر مورد آینده فکر نمی کنم،زیراکه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می کرد کسانی که بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.

 

4) او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد

درسال 1895 در سن 17 سالگی،انیشتن که قطعا یکی از بزرگترین نوابغی است،که تا کنون تولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوییس رد شد.در واقع او بخش علوم وریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد.وقتی که بعدها از او در این رابطه سوال شد؛او گفت:آنها بی نهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود احساس نمی کرد.

 

5) علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت

انیشتن در سنین جوانی یافته بود که شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم اورا می شناسند و یا نمی شناسند.پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟

 

 

6) او فقط یکبار رانندگی کرد

انیشتن برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینان اش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می کرد، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها ر میان،شنوندگان حضور داشت.انیشتن، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر وقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می کرد.یک روز انیشتن در حالی که در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشین پرسید:چه کسی احساس خستگی می کند؟راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتن سخنرانی کند،سپس انیشتن بعنوان اننده او را به خانه بازگرداند.عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود.انیشتن تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او را نمی شناخت و بعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد.او قبول کرد، اماکمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتن درست از آب در آمد.دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشن جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.در این حین راننده باهوش گفت “سوالات بقدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید”سپس انیشتن از میان حضار برخواست وبه راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی که باعث شگفتی حضار شد.

 

7) الهام گر او یک قطب نما بود

انیشتن در سنین نوجوانی یک قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.
وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده شد.بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.

 

8) راز نهفته در نبوغ او

بعد از مرگ انیشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.اما اینکار بصورت غیر قانونی انجام شد.بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.هاروی تکه هایی از مغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط انسانها،مقدار بسیار زیادی سلولهای گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنین مغز انیشتن مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را بایکدیگر فراهم می سازد.علاوه بر اینها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است..

 

 


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور

تست هوش با پیدا کردن عکس

 

اگر بتوانید ظرف ? ثانیه صورت مردی را در میان دانه های قهوه در عکس زیر پیدا کنید، نیم کره راست مغز شما، بهتر از افراد دیگر پرورش یافته است.صورت 1 دانه است. اگر بین ? ثانیه تا یک دقیقه طول بکشد، نیم کره راست مغز شما به صورت عادی پرورش یافته است. اگه بین یک دقیقه تا سه دقیقه طول بکشد، یعنی سمت راست مغز شما کند عمل میکند و باید پروتئین بیشتری مصرف کنید. اگر هم بعد از سه دقیقه هنوز نتوانستید آنرا پیدا کنید،پیشنهاد میشود بیشتر به دنبال انجام اینگونه تست ها باشید تا آن بخش از مغزتان قوی تر بشود.

 

.

.

اگر نتوانسیتد صورت را پیدا کنید و فکر می کنید کل این تصویر سرکاری است اینجا کلیک کنید


ارسال شده در توسط جواد ابراهیم پور
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >