افسانهی تاریخی پل ورسک
(پل پیروزی)
هنگامی که در سال 1316 عملیات ساخت «پل ورسک» بر روی درهی 110 متری « ورسک » توسط شرکت «کامپساکس» آلمانی به پایان رسید، هیچ کس باور نمیکردکه قطار از رویآن بگذرد، یا جرأت دیدن آن را نداشت. «رضاشاه» برای این که از استحکام پل اطمینان حاصل کند، فرمان داد معمار پل «پترسن» مهندس آلمانی همراه با زن و بچهاش در زیر این پل بنشیند تا قطار از روی آن بگذرد. « پترسن» مانده بود چه کند. قطعاً با خود میگفت: «گیر بد سیاستمداری افتادم!» از طرف دیگر برای این که سرافکنده نشود، پذیرفت. او زیر پل همراه با زن و دخترش نشست (صحنه را مجسم کنید.)مهمانان و سران مملکتی در جای مخصوص خود نشسته بودند و مردم در پشت سر آنها. قطار سراسری از سه خط طلا به صورت مار پیچ خورده خم و راست میشد. از «دوگَل» گذشت. نزدیک قلعهی «چهل در» ناگهان قطار از حرکت ایستاد و تعجب همگان را برانگیخت. رانندهی قطار دیگر جرأت راندن نداشت. ترس او را فرا گرفته بود. کارگری که زغال را در کوره میریخت، پذیرفت که قطار را براند و راند. قطار حرکت کرد. زیر قلعهی «چهلدر» رسید. به یاد ساکنان قلعهی ساسانیان سوتی زد. تپش قلبها به شماره افتاد. نفسها در سینهها حبس شد. در یک لحظه چشمها بسته شد. قطار به سلامت از پل عبور کرد. سران مملکتی دست زدند، زنان محلی اسپند دود دادند. دامداران گوسفند و گاو سر بریدند. «رضا شاه» شهامت « پترسن» را در دل ستود اما به رویش نیاورد. این هم سیاست او بود. نزدیک هفتاد سال از استواری این پل میگذرد و باز هم خواهد گذشت. میگویند: نام پل را چون نام دختر مهندسآلمانی «ورسک» بود، «پل ورسک» گذاشتند. اما واقعیت این است که در بالا دست این پل روستایی قرار داشت که نام آن «ورسک» بود، به همین دلیل نام آن را «پل ورسک» گذاشتند. «ورسک» نام خود را از درختچهای به نام «وِرس» که در بالا دست درهی «ورسک» میروید، گرفته است. از این درختچه برای ساختن جارو استفاده میشود.
اگر از نزدیک این پل را ببینید، با خود میگویید که هنگام خلقت جهان این پل وجود داشته و آن را ساختهی دست بشر نمیدانید.
هنگامی که «روسها» در شهریور 1320 شمال ایران را اشغال کردند، به «پل ورسک» رسیدند. قصد تخریب آن را داشتند، همه چیز برای تخریب پل آماده بود، ناگهان ورق برگشت، چرا که فهمیدند با ساخت این پل بود که سربازان آلمانی در جنگ جهانی دوم زودتر از موعد مقرر به روسیه رسیدند، طوری که جنگ در زمستان شکل گرفت و سرمای سخت سیبری سربازان آلمانی را به زانو درآورد و روسها پیروز این جنگ شدند. به همین دلیل از تخریبآن دست کشیدند و نام آن را « پل پیروزی» گذاشتند.
لازم به ذکر است در بدنهی پل سمت چپ سه واژهی: «خدا»، «شاه»، «میهن» به رنگ قرمز نوشته شده بود که بعد از انقلاب واژهی «شاه» برداشته شد و واژههای «خدا» و «میهن» پل را استوار نگه میدارد.