هزار و سیصد و دوازده : تولد سوم آذر ماه
هزارو سیصد و نوزده : ورود به دبستان «ابن یمین»
هزار و سیصد و بیست و پنج : ورود به دبیرستان «فردوسی مشهد»
هزار و سیصد و بیست و هفت : عضویت در کانون نشر حقایق اسلامی
سال بیست و نه : ورود به دانش سرای مقدماتی مشهد
سال سی و یک : اشتغال در اداره ی فرهنگ به عنوان آموزگار. شرکت در تظاهرات خیابانی علیه حکومت موقت قوام السلطنه و دستگیری کوتاه. اتمام دوره دانش سرا. بنیانگذاری انجمن اسلامی دانش آموزان.
سال سی و دو : عضویت در نهضت مقاومت ملی
سال سی و سه : گرفتن دیپلم کامل ادبی
سال سی و پنج : ورود به دانشکده ادبیات مشهد و ترجمه کتاب ابوذر غفاری
سال سی و شش : دستگیری به همراه شانزده نفر از اعضاء نهضت مقاومت
سال سی و هفت : فارغ التحصیلی از دانشکده ادبیات با رتبه اول
سال سی و هشت : اعزام به فرانسه با بورس دولتی
سال چهل : همکاری با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، جبهه ملی، نشریه ایران آزاد
سال چهل و دو : اتمام تحصیلات و اخذ مدرک دکترا در رشته تاریخ و گذراندن کلاسهای جامعهشناسی
سال چهل و سه : بازگشت به ایران و دستگیری در مرز
سال چهل و پنج : استادیاری تاریخ در دانشگاه مشهد
سال چهل و هفت : آغاز سخنرانیها در حسینیه ارشاد
سال پنجاه و یک : تعطیلی حسینیه ارشاد و ممنوعیت سخنرانی
سال پنجاه و دو : دستگیری و هجده ماه زندان انفرادی
سال پنجاه و چهار : خانه نشینی و آغاز زندگی سخت در تهران و مشهد
سال پنجاه و شش : هجرت به اروپا و شهادت.
سال های کودکی و نوجوانی:
دکتر در کاهک متولد شد. مادرش زنی روستایی و پدرش مردی اهل قلم و مذهبی بود. سال های کودکی را در کاهک گذراند. افراد خاصی در این دوران بر او تاثیر داشتند، از جمله: مادر، پدر، مادر بزرگ مادری و پدری و ملا زهرا (مکتب دار ده کاهک).
دکتر در سال هزار و سیصد و نوزده -در سن هفت سالگی- در دبستان ابنیمین در مشهد، ثبت نام کرد اما به دلیل اوضاع سیاسی و تبعید رضاخان و اشغال کشور توسط متفقین، استاد (پدر دکتر)، خانواده را بار دیگر به کاهک فرستاد. دکتر پس از برقراری صلح نسبی در مشهد به ابنیمین برمیگردد. در اواخر دوره دبستان و اوائل دوره دبیرستان رفت و آمد او و خانواده به ده به دلیل مشغولیتهای استاد کم میشود. در این دوران تمام سرگرمی دکتر مطالعه و گذراندن اوقات خود در کتاب خانه پدر بود. دکتر در شانزده سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانش سرای مقدماتی شد. او قصد داشت تحصیلاتش را ادامه دهد.
در سال سی و یک ، اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام حکومتی بود. این بازداشت طولانی نبود ولی تاثیرات زیادی در زندگی آینده او گذاشت. در این زمان فصلی نو در زندگی او آغاز شد، فصلی که به تدریج از او روشنفکری مسئول و حساس نسبت به سرنوشت ملتش ساخت.